killer

/ˈkɪlər//ˈkɪlə/

معنی: قاتل، کشنده، خونی، مخرب زندگی
معانی دیگر: (انسان یا جانور) کشنده، درنده، آدمکش، (خودمانی) شاق، تباهگر، صعب، طاقت فرسا، جانگیر، (خودمانی ـ شخصی یا چیز) موفق، بسیار خوب، معرکه، محشر، رجوع شود به: killer whale

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that kills.

- Cigarette smoking is a killer.
[ترجمه محمودغفاری] سیگار کشیدن قاتل توست
|
[ترجمه ...] سیگار کشیدن هم درد توست
|
[ترجمه مینا شکیبا] سیگار کشیدن کـــُشنده هست
|
[ترجمه گوگل] سیگار کشیدن قاتل است
[ترجمه ترگمان] سیگار کشیدن یه قاتله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. killer frost
شبحام،سبحام،سرمای محصول کش

2. a killer frost
سرمای کشنده (محصولات)

3. a killer shark
کوسه ی آدمکش

4. the killer was devoid of pitty
قاتل بویی از رحم و مروت نبرده بود.

5. a ferocious killer
قاتل ددمنش

6. a hired killer
آدمکش مزدور

7. a serial killer
آدمکش چندباره

8. the parents forgave the killer of their son
والدین قاتل فرزندشان را بخشیدند.

9. the show was a killer
نمایش معرکه بود.

10. this job is a killer
این شغل کشنده است.

11. colon cancer is a silent killer
سرطان روده ی بزرگ بی خبر انسان را می کشد.

12. she easily detected the real killer
او قاتل حقیقی را به آسانی شناسایی کرد.

13. in the courtroom, she fingered her own brother as the killer
در دادگاه با اشاره ی انگشت برادر خود را به عنوان قاتل معرفی کرد.

14. Devil killer body, a large wavy golden hair shine, slender legs wearing a yellow goose miniskirts, show figure of the perfect.
[ترجمه گوگل]بدن قاتل شیطان، درخشش موهای طلایی موج دار بزرگ، پاهای باریک پوشیده از دامن کوچک غازی، چهره ای عالی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بدن قاتل شیطان که موهای مجعد طلایی و پاهای باریک دارد و یک غاز زرد رنگ به تن دارد، اندام او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Detectives believe that the victim knew his killer.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان معتقدند مقتول قاتل خود را می شناخت
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها باور دارن که قربانی قاتل رو می شناخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The police are still hunting the killer.
[ترجمه گوگل]پلیس همچنان در تعقیب قاتل است
[ترجمه ترگمان]پلیس هنوز داره قاتل رو شکار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Police believe the killer punched her to death with his bare hands.
[ترجمه گوگل]پلیس بر این باور است که قاتل با دستان خالی او را با مشت به قتل رسانده است
[ترجمه ترگمان]پلیس فکر می کنه قاتل با دست خالی با مشت بهش مشت زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The police have warned the public that the killer could strike again.
[ترجمه گوگل]پلیس به مردم هشدار داده است که قاتل ممکن است دوباره حمله کند
[ترجمه ترگمان]پلیس به مردم هشدار داده است که قاتل می تواند دوباره حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Neighbours described the killer as "just a regular guy".
[ترجمه گوگل]همسایه ها قاتل را "فقط یک مرد معمولی" توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]همسایه هایی این قاتل را \"فقط یک آدم معمولی\" توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The killer confessed that he often drugged his victims before he killed them.
[ترجمه گوگل]قاتل اعتراف کرد که اغلب قربانیان خود را قبل از کشتن مواد مخدر مصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]قاتل اعتراف کرده که اغلب قبل از اینکه اونا رو بکشه بهش مواد مخدر می داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاتل (اسم)
bane, assassin, killer, murderer, slayer, thug, cutthroat, manslayer

کشنده (اسم)
killer, plotter, drag man, puller, sorbent, tracker

خونی (اسم)
fiend, killer, murderer, cutthroat, villain, cannibal, miscreant, misdoer

مخرب زندگی (اسم)
killer

انگلیسی به انگلیسی

• murderer, one who kills, butcher
a killer is a person who has killed someone.
you can refer to anything that causes death as a killer.

پیشنهاد کاربران

"خیلی سخت" هم معنی میده
منبع کمبریج :
If something is described as a killer, it is very difficult
The test was a real killer
قاتل
مثال: The police are searching for the killer.
پلیس به دنبال قاتل است.
adjective [before noun]
extremely good, impressive, or effective
صفت ( قبل از اسم )
بسیار خوب، تاثیرگذار یا نافذ
killer music
She went on tour, backed by a killer band.
He played an absolute killer ball.
...
[مشاهده متن کامل]

They sell amazing muffins and killer bagels.
The album features some killer basslines.
We're out looking for a killer bargain.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/killer
Killer کلمه قاتل هست اگر با smail بیاد
A killer smail
لبخند محشر معنی میده
kill the barefoot killer
بیشتر معنی قاتل رو می ده.
معنی:
Definition=A person who kill people or someone.
killer
به معنای مثبت یعنی خفن و معرکه
به معنای منفی یعنی طاقت فرسا و جان‎ گیر
جان گیر
به عنوان صفت میتونه معنای فوق العاده، بی رقیب، بی نظیر را هم داشته باشه
ب معنی خفن هست که در زبان عامیانه killa گفته میشه
قاتل
( محصول ) رقیب کُش
قاتل
فعل kill به معنی کشتن است و killer با پسوندerمتصل شده بهkill آن را به فاعل تبدیل میکند
informal: very attractive, good, impressive etc
خفن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس