killed


کشته قانون ـ فقه : مقتول

جمله های نمونه

1. asghar killed one of his tormentors
اصغر یکی از کسانی را که به او شکنجه می دادند کشت.

2. curiosity killed the cat
فضولی موجب مرگ گربه شد،فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تر است.

3. famine killed a moiety of the citizens
قحطی نیمی از شهروندان را کشت.

4. he killed all of them
همه ی آنها را کشت.

5. he killed hector and dragged his body three times around the city
هکتور را کشت و جسدش را سه بار دور شهر کشاند.

6. he killed his captors and ran away
او اسیر کنندگان خود را کشت و فرار کرد.

7. he killed his drink and held out the empty glass
او مشروب خود را بالا داد و با دست دراز لیوان خالی را بلند کرد.

8. he killed ten people outright
او ده نفر را یکجا کشت.

9. he killed the engine and got out of the car
او موتور را خاموش کرد و از اتومبیل خارج شد.

10. rustam killed his own son
رستم پسر خودش را کشت.

11. spraying killed the whole hive
سمپاشی همه ی زنبوران کندو را کشت.

12. they killed a good part of the story for political reasons
آنان به دلایل سیاسی بخش مهمی از داستان را حذف کردند.

13. they killed all the captives, no quarter was given even to women
همه ی اسیران را کشتند و حتی به زن ها هم امان ندادند.

14. they killed and scalped custer and his men
کاستر و مردانش را کشتند و پوست سر آنها را کندند.

15. they killed half of the captives and imprisoned the remainder
نصف اسیران را کشتند و بقیه را زندانی کردند.

16. they killed him and artfully contrived that it should appear to be my doing
او را کشتند و با تردستی طوری عمل کردند که گویی من او را کشته ام.

17. they killed off all the flies
آنها همه ی مگس ها را کشتند.

18. they killed off the mice by wholesale
موش ها را یکجا کشتند.

19. they killed the entire day playing backgammon
آنها یک روز تمام را صرف بازی تخته نرد کردند.

20. they killed the men but spared the women and children
مردان را کشتند ولی در مورد زنان و کودکان گذشت کردند.

21. they killed themselves
خودشان را کشتند.

22. foreign competition killed local industries
رقابت خارجی صنایع محلی را نابود کرد.

23. he was killed at the hands of his own father
او به دست پدر خودش کشته شد.

24. he was killed by government hirelings
او توسط مزدوران دولت به قتل رسید.

25. he was killed in a tavern melee
در زدوخوردی که در میخانه رخ داد کشته شد.

26. he was killed in action
در عملیات جنگی کشته شد.

27. he was killed while trying to escape
وقتی که می خواست فرار کند کشته شد.

28. his opposition killed our chances of succeeding
مخالفت او احتمال موفقیت ما را ازبین برد.

29. she was killed in the blitz
در حمله ی هوایی آلمان ها کشته شد.

30. the cold killed the flowers
سرما گل ها را کشت.

31. the drought killed our crops
خشکسالی محصولات ما را نابود کرد.

32. the monguls killed everybody
مغول ها همه را کشتند.

33. they were killed in the war
آنها در جنگ کشته شدند.

34. we are killed by our bodies, and on doomsday how sorry we will be that we didn't mortify the body
ما کشته ی نفسیم و بس آوخ که درآید از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم

35. his father was killed in the battle of britain
پدرش در نبرد بریتانیا کشته شد.

36. his father was killed in the war
پدرش در جنگ کشته شد.

37. many soldiers were killed
شمار زیادی سرباز کشته شد.

38. the bill was killed on the first vote
در نخستین رای گیری لایحه رد شد.

39. the car accident killed five people
تصادف اتومبیل منجر به قتل پنج نفر شد.

40. thirty people were killed in the violence
در آن آشوب سی نفر کشته شدند.

41. last spring, the frost killed our crops
بهار گذشته،سرما محصولات ما را از بین برد.

42. the old man was killed at the junction of two main roads
پیرمرد در محل تقاطع دو راه اصلی کشته شد.

43. the unnatural son who killed his own father
پسر خبیثی که پدر خود را کشت

44. a statue to commemorate those killed in the war
مجسمه ای به یادبود کشته شدگان جنگ

45. two of the continentals were killed
دو تن از سربازان استقلال طلب امریکایی کشته شدند.

46. two of the insurgents were killed
دو نفر از شورشیان کشته شدند.

47. who was the dastard who killed these babies?
آن نامردی که این کودکان را کشت کی بود؟

48. it is a wonder he wasn't killed in the accident
تعجب آور است که در تصادف کشته نشد.

49. the heat and the heavy work killed him and he had to lie down
گرما و کار شاق او را بی تاب کرد و مجبور شد دراز بکشد.

50. this man is the monster who killed my father!
این مرد همان دیو سیرتی است که پدرم را کشت !

51. on her first appearance on stage, she killed the audience
در اولین ظهور خود بر صحنه،حضار را کشته و مرده ی خود کرد.

52. a rough estimate of the number of the killed
برآورد غیر دقیق تعداد کشته شدگان

53. at the end of the film, the hero is killed by the enemy
در پایان فیلم شخصیت اصلی توسط دشمن کشته می شود.

54. during the fatefull period when hundreds of people were killed
طی دوران مصیبت باری که در آن صدها نفر کشته شدند

55. i asked for a transfer, but my petition was killed
تقاضای انتقال کردم ولی درخواستم رد شد.

56. the rot begins as soon as the fish are killed
به مجرد کشته شدن ماهی ها گندیدگی آنها شروع می شود.

57. the war did not impact upon me until my father was killed
جنگ بر من اثری نداشت تا اینکه پدرم کشته شد.

پیشنهاد کاربران

Past of kill
He had a man killed : یه مرد را کشت
کشته شده
ذبح کردن
کشته

بپرس