🔸 معادل فارسی:
• بسته ی قتل
• ابزار جنایت
• مجموعه ی وسایل برای کشتن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حقوقی–جنایی – اصلی ) :** اصطلاحی که در گزارش های پلیسی و رسانه ای برای اشاره به مجموعه ای از وسایل آماده برای ارتکاب قتل یا جنایت استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: Police found a kill kit in his car.
پلیس یک بسته ی قتل در ماشین او پیدا کرد
2. ** ( محاوره ای – عمومی ) :** استعاره برای هر مجموعه ی آماده از ابزارها برای انجام کاری خاص، معمولاً با بار منفی یا خطرناک.
- مثال: The journalist described the spy’s equipment as a kill kit.
روزنامه نگار تجهیزات جاسوس را به عنوان یک بسته ی قتل توصیف کرد
________________________________________
🔸 مترادف ها:
murder kit – crime kit – deadly toolkit
________________________________________
🔸 مثال ها:
• The suspect carried a kill kit including gloves and rope.
مظنون یک بسته ی قتل شامل دستکش و طناب همراه داشت
• Kill kits are often mentioned in criminal investigations.
بسته های قتل اغلب در تحقیقات جنایی ذکر می شوند
• The presence of a kill kit suggested premeditation.
وجود یک بسته ی قتل نشان دهنده ی قتل از پیش طراحی شده بود
• بسته ی قتل
• ابزار جنایت
• مجموعه ی وسایل برای کشتن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حقوقی–جنایی – اصلی ) :** اصطلاحی که در گزارش های پلیسی و رسانه ای برای اشاره به مجموعه ای از وسایل آماده برای ارتکاب قتل یا جنایت استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: Police found a kill kit in his car.
پلیس یک بسته ی قتل در ماشین او پیدا کرد
2. ** ( محاوره ای – عمومی ) :** استعاره برای هر مجموعه ی آماده از ابزارها برای انجام کاری خاص، معمولاً با بار منفی یا خطرناک.
- مثال: The journalist described the spy’s equipment as a kill kit.
روزنامه نگار تجهیزات جاسوس را به عنوان یک بسته ی قتل توصیف کرد
________________________________________
🔸 مترادف ها:
________________________________________
🔸 مثال ها:
مظنون یک بسته ی قتل شامل دستکش و طناب همراه داشت
بسته های قتل اغلب در تحقیقات جنایی ذکر می شوند
وجود یک بسته ی قتل نشان دهنده ی قتل از پیش طراحی شده بود