kiki

پیشنهاد کاربران

Used to describe a fun and lively gathering or party, often involving dancing and laughter.
گردهمایی یا مهمانی سرگرم کننده و پر جنب و جوش که اغلب شامل رقص و خنده است.
****************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“We had a kiki at my friend’s house last night. ”
A teenager might say, “Let’s have a kiki at the park this weekend!”
Someone might ask, “Are you going to the kiki tonight? It’s going to be so much fun!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-teenager/
کیکی:دختری خجالتی که تو دلش وابسته یه پسریه و ازش آسیب دیده ولی به هرکی میبینه حفظ ظاهر میکنه و لبخند میزنه.
کیکی: دختر سکسی که عاشق قرار گذاشتن با پسرای جذاب هستش و همیشه عاشق تفریحه.
کیکی: دختریه که بقول معروف چشاش سگ اره و هر آدمی عاشقش میشه.
...
[مشاهده متن کامل]

- - - - - - - - -
یا کیکی: یه پارتیه که دوستاش واسش میگیرن تا حال دلش خوب بشه و اعصابش آروم بشه.
کیکی: گپ و گفتگو کردن با دوستان واسه تغییر حال و هوا

بپرس