kick some ass

پیشنهاد کاربران

مقتدرانه رفتار کردن، تحت کنترل گرفتن
درواقع معادل اصطلاح فارس ( بترکونیم ) هستش
اصطلاح عامیانه )
Kick some ass /butt
1 - فعالیت یا کاری را بعهده گرفتن، ترتیب کاری یا سفارشی را به خوبی انجام دادن، بخوبی از عهده کاری برآمدن، توانایی های خود را به دیگران نشان دادن!
2 - جنجال بپا کردن، غوغا و شر درست کردن، مغلوب کردن، تنبیه کردن، شکست دادن، بصورت فیزیکی با کسی درگیر شدن، دهن سرویس کردن!
...
[مشاهده متن کامل]

Let's go there and kick some ass
بیا بریم اونجا و نشون بدیم چه کارهایی میتونیم بکنیم!
John was just the one to kick some ass over there
جان تنها کسی بود که در آنجا جنجال بپا کرد!

بپرس