kick in the teeth


شکست غیرمترقبه، عدم موفقیت شدید و ناگهانی

پیشنهاد کاربران

کارِ دور از انتظار، کارِ بعید، کارِ ناشدنی، کارِ غیرمحتمل و . . .
مثال؛
Losing my job was a real kick in the teeth.
If someone receives a rejection letter, they might say, “Getting rejected was a kick in the teeth, but I’ll keep trying. ”
When discussing a personal setback, someone might say, “It feels like life keeps giving me a kick in the teeth. ”
🔸 معادل فارسی:
ضربه ی تحقیرآمیز / توهین شدید / ناامیدی دردناک
در زبان محاوره ای:
یه لگد تو دندونا، ضربه ی بدی خورد، خیلی تحقیر شد، بدجوری خورد تو ذوقش
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – تحقیرآمیز ) :**
اتفاق یا رفتاری که باعث احساس توهین، ناامیدی یا بی عدالتی شدید بشه
مثال: Losing the promotion was a real kick in the teeth.
از دست دادن ارتقاء واقعاً یه لگد تو دندون بود ( خیلی تحقیرآمیز بود ) .
2. ** ( اجتماعی – بی انصافی ) :**
وقتی کسی بعد از تلاش زیاد، با بی عدالتی یا بی توجهی مواجه می شه
مثال: After all his hard work, their rejection felt like a kick in the teeth.
بعد از اون همه زحمت، رد شدنش مثل یه لگد تو دندون بود.
3. ** ( روانی – ناامیدکننده ) :**
تجربه ای که عزت نفس یا امید فرد رو به شدت پایین بیاره
مثال: Her betrayal was a kick in the teeth I didn’t see coming.
خیانتش یه ضربه ی دردناک بود که اصلاً انتظارشو نداشتم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
slap in the face – insult – humiliation – blow – disappointment – betrayal

تو مخمصه افتادن ، دندون آدم به سنگ خوردن ، گرفتار شدن

مرضیه فلاحی
ضد حال