kick about


فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند، فوتبال هردمبیل

جمله های نمونه

1. He has been kicking about Europe for years.
[ترجمه گوگل]او سال ها در مورد اروپا لگد می زند
[ترجمه ترگمان]سال ها است که در حال لگد زدن به اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I found this book kicking about upstairs; is it yours?
[ترجمه گوگل]من این کتاب را در طبقه بالا پیدا کردم مال شماست؟
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را در طبقه بالا پیدا کردم، آن مال شماست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He kicked about in five companies in one year.
[ترجمه گوگل]او در یک سال در پنج شرکت کار کرد
[ترجمه ترگمان]او پنج شرکت را در یک سال آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When I opened the door, I found an old suitcase kicking about on the floor.
[ترجمه گوگل]وقتی در را باز کردم، چمدانی قدیمی را دیدم که روی زمین تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی در را باز کردم، یک چمدان کهنه را روی زمین گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the clinical examination, the consultant invited his students to put forward any suggestions they had kicked about the nature of the disease.
[ترجمه گوگل]پس از معاینه بالینی، مشاور از دانشجویان خود دعوت کرد تا هر گونه پیشنهادی را که در مورد ماهیت بیماری مطرح کرده بودند ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]پس از معاینه بالینی، مشاور از دانشجویان خود دعوت کرد تا هر پیشنهادی که درباره ماهیت این بیماری کرده بودند را مطرح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He kicked about a good deal before settling down.
[ترجمه گوگل]او قبل از تسویه حساب در مورد یک معامله خوب لگد زد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به زمین بخورد حسابی لگد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This old suitcase looks as though it has been kicked about a lot.
[ترجمه گوگل]این چمدان قدیمی به نظر می رسد که بسیار مورد لگد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این چمدان کهنه طوری به نظر می رسد که انگار از چیزهای زیادی زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is the chairman still kicking about? I thought he had left years ago.
[ترجمه گوگل]آیا رئیس هنوز در مورد لگد زدن است؟ فکر می کردم سال ها پیش رفته بود
[ترجمه ترگمان]آیا رئیس هنوز در حال لگد زدن است؟ فکر می کردم سال ها پیش رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John likes to kick about the little boys.
[ترجمه گوگل]جان دوست دارد در مورد پسرهای کوچک لگد بزند
[ترجمه ترگمان] جان \"دوست داره که به بچه ها لگد بزنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My cap's kicking about somewhere.
[ترجمه گوگل]کلاه من به جایی می خورد
[ترجمه ترگمان] کلاهم یه جایی داره لگد می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's been kicking about Africa.
[ترجمه گوگل]او در مورد آفریقا لگد می زند
[ترجمه ترگمان]او در مورد آفریقا در حال لگد زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ball the three youngsters were kicking about landed near Scott once more.
[ترجمه گوگل]توپی که سه جوان به آن ضربه می زدند یک بار دیگر نزدیک اسکات فرود آمد
[ترجمه ترگمان]توپ سه جوان بار دیگر نزدیک اسکات فرود آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She has a lot to kick about.
[ترجمه گوگل]او چیزهای زیادی برای ضربه زدن دارد
[ترجمه ترگمان] خیلی چیزا داره که باید بهش ضربه بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Might strike terror into the opponent in a friendly kick about.
[ترجمه گوگل]ممکن است در یک ضربه دوستانه به حریف وحشت زده شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است با یک لگد دوستانه به حریف حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wander about aimlessly, loiter
(uk) informal soccer game

پیشنهاد کاربران

Kick around or kick about:
1. رفتار کردن با کسی به طور بد، خشن و ناعادلانه
2. از مکانی به مکانی رفتن، بدون دلیل و هدفی مشخّص ( یجورایی پرسه زدن یا گشت زدن )
3. صحبت کردن و بحث کردن درباره یک ایده، نقشه به طور غیر رسمی
...
[مشاهده متن کامل]

4. وسیله رها شده ( مثلاً یه بسته کبریت که بخاطر نامرتب بودن اتاق یا فراموش کردنش یه گوشه کناری هست ولی دقیق معلوم نیست کجاست و بلا استفاده مونده. )
مثال:
There's a pen kicking around on my desk somewhere.
5: if an idea or suggestion is kicking around, people know about it but no one is doing much about it
The idea of a new school gym has been
kicking around for a while now.

بحث کردن
باخشونت رفتارکردن با2 - پرسه زدن، ازجایی به جایی رفتن3 - خودمانی بحث وشورکردن4 - دربوته ی فراموشی افتادن

بپرس