khan

/ˈkɑːn//kɑːn/

معنی: خان، منزلگاه بین راه، کاروانسرای، خاقان
معانی دیگر: (از مغولی)، (از فارسی) خان، خانه (در ترکیه و برخی کشورهای خاورمیانه: مسافرخانه، کاروان سرای)، ترکی کاروانسرای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the ruler of the Tatars and Mongols in medieval times.

(2) تعریف: a traditional title of respect given to officials or rulers in Afghanistan, India, Iran, Pakistan, and other Asian countries.
اسم ( noun )
• : تعریف: in certain countries of the East and Middle East, an inn, esp. one with a large courtyard for keeping caravan animals.

جمله های نمونه

1. David Khan pointed his finger at Mary.
[ترجمه گوگل]دیوید خان انگشتش را به سمت مری گرفت
[ترجمه ترگمان]دیوید خان با انگشت به مری اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Marco Polo's travelogue mentions that Kublai Khan sent envoys to Malgache.
[ترجمه گوگل]در سفرنامه مارکوپولو ذکر شده است که کوبلای خان نمایندگانی را به مالگاچه فرستاد
[ترجمه ترگمان]مارکو پولو اشاره می کند که Kublai خان envoys را به Malgache فرستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Europe, Aga Khan III presented himself in a completely different light.
[ترجمه گوگل]در اروپا، آقاخان سوم خود را در فضایی کاملاً متفاوت نشان داد
[ترجمه ترگمان]در اروپا، آقا خان سوم در یک نور کاملا متفاوت خود را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yaqub Khan commented on his visit during a speech broadcast on Jan. 30.
[ترجمه گوگل]یعقوب خان در یک سخنرانی که در 30 ژانویه پخش شد، درباره دیدار خود اظهار نظر کرد
[ترجمه ترگمان]یعقوب خان در طی سخنرانی خود در روز ۳۰ ژانویه در این دیدار اظهار نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Khan had topped the field for ten years and was a legend in his sport.
[ترجمه گوگل]خان ده سال در صدر این رشته قرار داشت و در ورزش خود یک اسطوره بود
[ترجمه ترگمان]خان مدت ده سال در صدر این زمینه بود و در ورزش خود یک افسانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gen. Khan Aqa, deputy head of state security, was killed by a car bomb in Kabul on Nov.
[ترجمه گوگل]جنرال خان آقا، معاون امنیت دولتی، در یک موتر بمب گذاری شده در کابل به تاریخ نوامبر کشته شد
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، ژنرال خان آقا، معاون امنیت ایالتی، در اثر انفجار یک اتومبیل بمب گذاری شده در کابل کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Uncle Khan was a landlord with a relentless passion for raw, hard numbers.
[ترجمه گوگل]خان عمو صاحبخانه ای بود که اشتیاق بی امان به اعداد خام و سخت داشت
[ترجمه ترگمان]عمو خان مردی بود با علاقه شدید به اعداد خام و سخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the film, Khan portrays a murderer who gets a deep sadistic thrill out of killing.
[ترجمه گوگل]در این فیلم، خان قاتلی را به تصویر می‌کشد که از کشتن هیجانی عمیق سادیستی پیدا می‌کند
[ترجمه ترگمان]در این فیلم، خان یک قاتل را به تصویر می کشد که از قتل نفس عمیقی می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Aga Khan has spent millions of pounds on the Aliysa case.
[ترجمه گوگل]آقاخان میلیون ها پوند برای پرونده علیسا هزینه کرده است
[ترجمه ترگمان]آقا خان میلیون ها پوند را در پرونده Aliysa خرج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Uncle Khan later told me that it was his wife who had been determined to adopt me as her own.
[ترجمه گوگل]عمو خان ​​بعداً به من گفت که این همسرش بود که مصمم شده بود مرا به عنوان همسر خود بپذیرد
[ترجمه ترگمان]بعدها عمو خان به من گفت که این همسر اوست که تصمیم گرفته است مرا به عنوان خودش انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Khan lost his seat in the 1991 elections, when a Hindu revivalist wave swept his constituency.
[ترجمه گوگل]خان کرسی خود را در انتخابات 1991 از دست داد، زمانی که موج احیاگر هندو حوزه انتخابیه او را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]خان کرسی خود را در انتخابات سال ۱۹۹۱ از دست داد، زمانی که موج revivalist هندو بر حوزه انتخاباتی اش غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Kubla Khan does not merely illustrate this creative power.
[ترجمه گوگل]اما کوبلا خان صرفاً این قدرت خلاقانه را نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]اما Kubla خان نه تنها این قدرت خلاق را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Carl Gunnersley, defending Khan, said his behaviour was also affected by drink and peer pressure.
[ترجمه گوگل]کارل گانرزلی، در دفاع از خان، گفت که رفتار او نیز تحت تأثیر مشروبات الکلی و فشار همسالان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]کارل Gunnersley، مدافع خان، گفت که رفتار او نیز تحت تاثیر نوشیدن و فشار همسالان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That afternoon I was summoned to the Khan house.
[ترجمه گوگل]آن روز بعد از ظهر مرا به خانه خان احضار کردند
[ترجمه ترگمان]آن روز بعد از ظهر به خانه خان احضار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خان (اسم)
chamber, caravansary, inn, caravan-serai, khan, thane

منزلگاه بین راه (اسم)
caravan-serai, khan

کاروانسرای (اسم)
khan

خاقان (اسم)
khan

انگلیسی به انگلیسی

• genghis khan (c.1162-1227), founder of the mongolian empire
ruler or men of rank in central asia; mongol or turkish ruler in medieval times

پیشنهاد کاربران

همان خان ماخوذ ترکی
به معنای خان و کاروان سرای که ریشه در لغت قدیمی قانگ دارد ( فرهنگ سر جرارد کلاوزن )
کلمه ای با منشا ترکی که معنا خان و کارون سرا است برخی اتیمولوژیست ها بر این باور اند که کلمه king همان کانگ یا خان ترکی است

بپرس