1. Orange and khaki flatter those with golden skin tones.
[ترجمه گوگل]رنگ های نارنجی و خاکی برای افرادی که رنگ پوست طلایی دارند، جذاب است
[ترجمه ترگمان]نارنجی و خاکی، those با تن رنگ طلایی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His head was covered with a khaki turban.
[ترجمه گوگل]سرش را با عمامه خاکی پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]سرش با یک عمامه خاکی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Those boys looked smart in khaki.
[ترجمه گوگل]آن پسرها با رنگ خاکی باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان] اون پسرا خیلی باهوش به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was dressed in khaki trousers.
5. Kaczynski wore khaki pants and a long-sleeved green shirt during his appearance.
[ترجمه گوگل]کاچینسکی در طول ظاهرش شلوار خاکی و پیراهن سبز آستین بلند به تن داشت
[ترجمه ترگمان]من \"Kaczynski\" شلوار خاکی رنگ و پیراهن آستین بلند با آستین بلند پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Uniform Brownies wear a long-sleeved khaki shirt, trousers and a yellow tie.
[ترجمه گوگل]براونی های متحدالشکل یک پیراهن خاکی آستین بلند، شلوار و کراوات زرد می پوشند
[ترجمه ترگمان]Brownies لباس خاکی با آستین بلند و شلوار و کراوات زرد پوش به تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The once crowded white and khaki tents sagged emptily over mud.
[ترجمه گوگل]چادرهای سفید و خاکی که زمانی شلوغ بود، روی گل فرو رفتند
[ترجمه ترگمان]بار دیگر چادر گرد و خاکی رنگی در گل و خاک فرو رفت و در گل و لای فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two pairs of black policemen in starched khaki uniforms were there to discourage the pickpockets if possible, arrest them if necessary.
[ترجمه گوگل]دو جفت پلیس سیاهپوست با لباسهای خاکی نشاستهای آنجا بودند تا در صورت امکان جیببرها را دلسرد کنند و در صورت لزوم دستگیرشان کنند
[ترجمه ترگمان]دو جفت پلیس سیاه پوست در یونیفورم خاکی آهار دار به آنجا رفته بودند تا اگر ممکن بود در صورت لزوم می توانست در صورت لزوم آن ها را دستگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The khaki scouts sprout in number, appearing from nowhere.
[ترجمه گوگل]پیشاهنگان خاکی به تعداد جوانه می زنند و از هیچ جا ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]The خاکی به شماره افتاده بودند و از ناکجا ظاهر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His Saigon khaki pants were clean.
11. They are dressed in starched khaki.
[ترجمه گوگل]آنها لباس خاکی نشاسته ای به تن دارند
[ترجمه ترگمان]لباس خاکی آهار دار می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hanmer was wearing a white golf shirt and khaki pants he apparently used for gardening.
[ترجمه گوگل]هانمر یک پیراهن گلف سفید و شلوار خاکی پوشیده بود که ظاهراً برای باغبانی استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]Hanmer پیراهن سفیدی به تن داشت و شلوار خاکی رنگی پوشیده بود که ظاهرا برای باغبانی به کار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With khaki behind the counter, the prices went haywire.
[ترجمه گوگل]با خاکی پشت پیشخوان، قیمت ها به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]با لباس خاکی پشت پیشخوان قیمت ها به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She wore a safari suit and khaki hat perched on her slipping load of hair.
[ترجمه گوگل]او یک کت و شلوار سافاری پوشیده بود و کلاه خاکی رنگی روی بار موی سر خورده اش قرار داشت
[ترجمه ترگمان]لباس سفری سفری به تن داشت و کلاه خاکی رنگ بر سرش نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She was in chic khaki.