keyword

/ˈkiːˌwərd//ˈkiːwɜːd/

معنی: راهنما، مفتاح، کلمه کلیدی، واژه کلیدی
معانی دیگر: کلمه کلیدی، واژه کلیدی، مفتاح، راهنما

جمله های نمونه

1. You can find the site by entering the keyword 'Quark'.
[ترجمه گوگل]با وارد کردن کلمه کلیدی "Quark" می توانید سایت را پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید محل را با ورود به کلید واژه کلیدی پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The module referred to by the keyword BUILT-BY is the command file which builds i. e compiles, links etc. the package.
[ترجمه گوگل]ماژولی که با کلمه کلیدی BUILT-BY به آن اشاره می شود، فایل دستوری است که i را می سازد e کامپایل، لینک و غیره بسته
[ترجمه ترگمان]پیمانه ای که به آن کلید واژه شده اشاره می کند، فایل فرمان است که من را می سازد e compiles، پیوندها و … بسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Action: Keyword SELECTED-ISSUE, PREFERRED-ISSUE-IN-FILE or LATEST-ISSUE-IN-FILE not found or wrongly spelt.
[ترجمه گوگل]اقدام: کلمه کلیدی SELECTED-ISSUE، PREFERRED-ISSUE-IN-FILE یا LATEST-ISSUE-IN-FILE یافت نشد یا به اشتباه نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]کنش: کلیدواژه SELECTED، ISSUE، PREFERRED - IN یا جدیدترین - - in - FILE پیدا نشده و یا به غلط نوشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Note that this keyword must be included even if there are no users to be granted access.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که این کلمه کلیدی باید گنجانده شود حتی اگر هیچ کاربری برای دسترسی به آن وجود نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که این کلید واژه باید در صورتی گنجانده شود که امکان دسترسی به کاربر وجود نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are then arranged in a concept/keyword map that combines the syllabus concepts and the relevant subject content of indexed resources.
[ترجمه گوگل]سپس آنها در یک نقشه مفهومی/کلمه کلیدی مرتب می شوند که مفاهیم برنامه درسی و محتوای موضوعی مرتبط منابع نمایه شده را ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها در یک نقشه مفهومی \/ کلمات کلیدی ترتیب داده می شوند که مفاهیم برنامه درسی و محتوای موضوعی مرتبط با منابع شاخص را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Action: Keyword IN-FILE not found or wrongly spelt.
[ترجمه گوگل]اقدام: کلمه کلیدی IN-FILE یافت نشد یا به اشتباه نوشته شد
[ترجمه ترگمان]کنش: کلیدواژه در فایل پیدا نشده و یا غلط نوشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is achieved via the SET-QAO-LOG keyword in the process model definition.
[ترجمه گوگل]این از طریق کلمه کلیدی SET-QAO-LOG در تعریف مدل فرآیند به دست می آید
[ترجمه ترگمان]این امر از طریق کلید واژه SET - QAO - log در تعریف مدل فرآیند حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The DC-ACCESS keyword may be repeated up to 10 times allowing specification of up to 100 users.
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی DC-ACCESS ممکن است تا 10 بار تکرار شود تا حداکثر 100 کاربر را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]کلید واژه - ACCESS ممکن است تا ۱۰ بار تکرار شود که این امکان را برای ۱۰۰ کاربر فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The briefcase-sized black box contained a keyword selection computer.
[ترجمه گوگل]جعبه سیاه به اندازه کیف حاوی یک کامپیوتر انتخاب کلمه کلیدی بود
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه با اندازه کیف حاوی یک کامپیوتر انتخاب کلید واژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As mentioned earlier, the private keyword prevents variables from being accessed by other classes in the hierarchy.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، کلمه کلیدی خصوصی از دسترسی به متغیرها توسط کلاس های دیگر در سلسله مراتب جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا ذکر شد، کلید واژه خصوصی از دسترسی به طبقات دیگر در سلسله مراتب جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To create an autonomous procedure, the keyword AUTONOMOUS is specified on the CREATE PROCEDURE statement, as shown in Listing
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک رویه مستقل، همانطور که در لیست نشان داده شده است، کلمه کلیدی AUTONOMOUS در عبارت CREATE PROCEDURE مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک روش مستقل، کلید واژه autonomous روی یک بیانیه روش ایجاد شده، همانطور که در لیست ۱ نشان داده شده است، مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The TEMPLATE keyword, new in IBM i informs the RPG compiler that this file will be used for field definition only, thus no IO operations are required or allowed for this file.
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی TEMPLATE، جدید در IBM i به کامپایلر RPG اطلاع می دهد که این فایل فقط برای تعریف فیلد استفاده می شود، بنابراین هیچ عملیات IO برای این فایل مورد نیاز یا مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]کلمه کلیدی TEMPLATE، جدید در IBM i به کامپایلر RPG اطلاع می دهد که این فایل تنها برای تعریف فیلد بکار می رود، بنابراین هیچ عملیات IO برای این فایل مورد نیاز یا مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By default, it matches only sequences of "keyword" characters (alphanumerics and underscore), and it has no deep sense of context beyond matching what’s immediately to the left of the cursor.
[ترجمه گوگل]به‌طور پیش‌فرض، فقط با دنباله‌ای از نویسه‌های «کلمات کلیدی» (الفبایی و زیرخط) مطابقت دارد و هیچ مفهوم عمیقی فراتر از تطبیق آنچه بلافاصله در سمت چپ مکان‌نما قرار دارد، ندارد
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، آن فقط sequences از کاراکتر \"کلیدواژه\" (alphanumerics و زیرخط)است، و هیچ درک عمیقی از متن آن فراتر از تطابق آن چیزی که بلافاصله در سمت چپ مکان نما قرار دارد ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Granted, that little keyword "true" in the open() method sets up an asynchronous request.
[ترجمه گوگل]البته، آن کلمه کلیدی کوچک "true" در متد open() یک درخواست ناهمزمان را تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]درست است که کلمه کلیدی \"حقیقی\" در روش باز یک درخواست غیر همزمان را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A key word index is an enlargement to the book.
[ترجمه گوگل]فهرست واژه های کلیدی، بزرگنمایی کتاب است
[ترجمه ترگمان]یک شاخص کلمه کلیدی، بزرگ شدن به کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The key word here is diversify; don't put all your eggs in one basket.
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی در اینجا متنوع کردن است همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]کلمه کلیدی که اینجا کار می کند diversify است؛ همه eggs را در یک سبد نگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. 'Caution' is the key word in this situation.
[ترجمه گوگل]"احتیاط" کلمه کلیدی در این شرایط است
[ترجمه ترگمان]در این وضعیت احتیاط یک کلمه کلیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The key word then features in a large illustration for the child to colour in.
[ترجمه گوگل]سپس کلمه کلیدی در یک تصویر بزرگ به نمایش در می آید تا کودک در آن رنگ آمیزی کند
[ترجمه ترگمان]در این صورت کلمه کلیدی در یک تصویر بزرگ برای کودک در رنگ کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. No. 12 Choose a particular key word.
[ترجمه گوگل]شماره 12 یک کلمه کلیدی خاص را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]شماره ۱۲ یک کلمه کلیدی خاص را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The key word in doing this is attitude.
[ترجمه گوگل]کلمه کلیدی در انجام این کار نگرش است
[ترجمه ترگمان]کلمه کلیدی در انجام این کار نگرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Idioms are arranged alphabetically by key word for easy reference.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات بر اساس حروف الفبا بر اساس کلمه کلیدی برای ارجاع آسان مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]Idioms توسط کلمات کلیدی برای ارجاع آسان به صورت الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. How was the key word, that it will take the views of the leaders.
[ترجمه گوگل]چگونه کلمه کلیدی بود، که نظرات رهبران را خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]واژه کلیدی چگونه است، که دیدگاه رهبران را به خود جلب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. And the search amount of phoneticize of certain key word is very considerable also, discharge is very helpful to stabilizing a rank.
[ترجمه گوگل]و میزان جستجوی آوایی کردن یک کلمه کلیدی خاص نیز بسیار قابل توجه است، تخلیه برای تثبیت رتبه بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]و مقدار search یک واژه کلیدی نیز بسیار قابل توجه است، تخلیه برای تثبیت یک رتبه بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Self - Talk Key Words : Use one key word to keep the focus flowing.
[ترجمه گوگل]کلمات کلیدی خود صحبت کنید: از یک کلمه کلیدی برای حفظ جریان تمرکز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]کلمات کلیدی صحبت کنید: از یک لغت کلیدی برای نگه داشتن فوکوس استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. "Traceability is a key word - traceability means transparency and transparency means credibility," she added.
[ترجمه گوگل]وی افزود: "قابلیت ردیابی یک کلمه کلیدی است - ردیابی به معنای شفافیت و شفافیت به معنای اعتبار است "
[ترجمه ترگمان]او افزود: \" Traceability یک واژه کلیدی است - قابلیت پی گیری به معنی شفافیت و شفافیت به معنی اعتبار است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Given a list of titles and a list of "words to ignore", you are to write a program that generates a KWIC (Key Word In Context) index of the titles.
[ترجمه گوگل]با توجه به فهرستی از عناوین و فهرستی از "کلماتی که باید نادیده گرفته شوند"، باید برنامه ای بنویسید که یک شاخص KWIC (کلمات کلیدی در زمینه) از عناوین ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن فهرستی از عناوین و فهرستی از \"کلماتی که باید نادیده بگیرید\"، باید یک برنامه بنویسید که یک KWIC (کلمه کلیدی در متن)عناوین را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Simply enter the name of the key word effects can be queried.
[ترجمه گوگل]به سادگی نام کلمه کلیدی را وارد کنید اثرات را می توان پرس و جو کرد
[ترجمه ترگمان]به سادگی نام تاثیرات کلمه کلیدی را وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Can not find such product, please input the key word again!
[ترجمه گوگل]نمی توانید چنین محصولی را پیدا کنید، لطفا کلمه کلیدی را دوباره وارد کنید!
[ترجمه ترگمان]نمی تواند چنین محصولی را پیدا کند، لطفا دوباره کلمه کلیدی را وارد کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. So the key word here is that we asked you to identify the third excited state. So, what white is n equal 4 Ok to for the third excited state? 4 OK.
[ترجمه گوگل]بنابراین کلمه کلیدی در اینجا این است که ما از شما خواستیم حالت سوم برانگیخته را شناسایی کنید بنابراین، برای حالت برانگیخته سوم، چه رنگ سفیدی برابر با 4 Ok است؟ 4 باشه
[ترجمه ترگمان]بنابراین واژه کلیدی در اینجا این است که از شما خواستیم تا سومین ایالت هیجان زده را شناسایی کنید بنابراین، چه سفید برابر با ۴ است، برای سومین حالت هیجان زده؟ ۴ بسیار خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهنما (اسم)
leader, guidance, adviser, advisor, guide, guideline, index, signal, clue, conductor, cicerone, key, usher, fingerpost, flagman, keynote, keyword, landmark, pacemaker, lead-up, loadstar, lodestar

مفتاح (اسم)
key, keynote, passkey, keyword, opener

کلمه کلیدی (اسم)
keyword

واژه کلیدی (اسم)
keyword

تخصصی

[کامپیوتر] کلید واژه، کلمه کلیدی
[برق و الکترونیک] واژه کلیدی
[زمین شناسی] کلمه کلیدی

انگلیسی به انگلیسی

• word which explains a code or cipher; important word; word which indicates the subject of a document
important word, word from a title or document used as an index to content

پیشنهاد کاربران

بپرس