keypad

/ˈkiːˌpæd//ˈkiːpæd/

(در صفحه ی کلید کامپیوتر و تلفن و دستگاه کنترل تلویزیون از فاصله و غیره) صفحه ی دکمه ها، شستی ها، فشاره ها، صفحه کلید کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small panel with keys or buttons found on telephones, calculators, computers, and the like, used to send a signal to an electronic device.

جمله های نمونه

1. Punch your credit card number into the keypad.
[ترجمه گوگل]شماره کارت اعتباری خود را در صفحه کلید وارد کنید
[ترجمه ترگمان]شماره کارت اعتباری - ت رو بزن به صفحه کلید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The remote keypad eliminates disturbance to the balance caused when operating the function keys.
[ترجمه گوگل]صفحه کلید از راه دور، اختلال در تعادل ایجاد شده هنگام کار با کلیدهای عملکرد را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید از راه دور اختلال در تعادل ایجاد شده در زمان اجرای کلیدهای تابع را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Insufficient support is provided for both keyboard and keypad which sag under pressure but the key actions are quite nice.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی ناکافی برای هر دو صفحه کلید و صفحه کلید که تحت فشار قرار می گیرند، ارائه شده است، اما عملکردهای کلید بسیار خوب هستند
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی ناکافی برای صفحه کلید و صفحه کلید ارایه می شود که تحت فشار قرار می گیرد اما اقدامات کلیدی بسیار خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With his keyboard, his keypad, and his mouse, Engelbart embarked on a journey through information itself.
[ترجمه گوگل]انگلبارت با صفحه کلید، صفحه کلید و ماوس خود سفری را در میان خود اطلاعات آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]با صفحه کلید، صفحه کلید و ماوس خود Engelbart سفری را از طریق خود اطلاعات آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was no keypad to cope with, no combination to be entered.
[ترجمه گوگل]هیچ صفحه کلیدی برای کنار آمدن با آن، هیچ ترکیبی برای وارد کردن وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کلیدی برای مقابله با آن وجود نداشت، و هیچ ترکیبی از آن وارد نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Use your mobile keypad or joystick to control the cross hairs of your gun and press 5 / joystick to shoot down the enemy.
[ترجمه گوگل]از صفحه کلید یا جوی استیک موبایل خود برای کنترل موهای متقابل تفنگ خود استفاده کنید و دکمه 5 / را فشار دهید تا دشمن را ساقط کنید
[ترجمه ترگمان]از صفحه کلید موبایل خود استفاده کنید و یا برای کنترل موهای متقابل توپ خود و فشار ۵ \/ joystick برای ضربه زدن به دشمن استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In keypad locked mode, press LEFT soft key and press # key.
[ترجمه گوگل]در حالت قفل صفحه کلید، کلید نرم افزار چپ و کلید # را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]در حالت قفل صفحه کلید، دکمه soft چپ را فشار داده و کلید شماره کلید را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mobile phone keypad, computer keyboard are all touch - tone keypad.
[ترجمه گوگل]صفحه کلید تلفن همراه، صفحه کلید کامپیوتر همه صفحه کلید لمسی هستند
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید موبایل، صفحه کلید رایانه همه صفحه کلید لمسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How can a number wear off of a keypad?
[ترجمه گوگل]چگونه یک عدد می تواند از صفحه کلید از بین برود؟
[ترجمه ترگمان]چگونه یک عدد صفحه کلید می تواند از یک صفحه کلید استفاده کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do you want to use your numeric keypad instead of the mouse?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید از صفحه کلید عددی خود به جای ماوس استفاده کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید بجای ماوس از صفحه کلید عددی خود استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Keypad terminal or optional PC provides a display of the site and all high voltage readings for each zone around the fence line.
[ترجمه گوگل]ترمینال صفحه کلید یا رایانه شخصی اختیاری نمایشی از سایت و تمام قرائت های ولتاژ بالا برای هر منطقه در اطراف خط حصار ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ترمینال keypad یا کامپیوتر اختیاری یک صفحه نمایش از سایت و تمام خوانش های ولتاژ بالا برای هر ناحیه اطراف خط حصار فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use the numeric keypad on your remote to enter letters to rename the manual record.
[ترجمه گوگل]از صفحه کلید عددی روی کنترل از راه دور برای وارد کردن حروف برای تغییر نام رکورد دستی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از صفحه کلید عددی روی راه دور خود استفاده کنید تا نام پرونده دستی را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The keypad allows access to all calibration, set-up and measurement display modes of the instrument.
[ترجمه گوگل]صفحه کلید امکان دسترسی به تمام حالت های کالیبراسیون، تنظیم و نمایش اندازه گیری ابزار را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید اجازه دسترسی به تمامی تنظیمات، تنظیمات تنظیم شده و اندازه گیری اندازه گیری ابزار را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Words in Bold designate keys in the keypad push at that time.
[ترجمه گوگل]کلمات پررنگ کلیدهایی را در فشار صفحه کلید در آن زمان مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان]کلمات در پررنگ کردن کلیدهای صفحه کلید در فشار صفحه کلید در آن زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] وسیله ورودی که مجموعه ای از کلیدهای رقم دهدهی و کلیدهای مخصوص را به کار می برد

انگلیسی به انگلیسی

• small keyboard (as on a calculator or remote control); right-hand section of the keyboard where the number and command keys are arranged (computers)

پیشنهاد کاربران

keypad ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کلیدگان
تعریف: مجموعه ای از کلیدها یا دکمه ها که بر روی صفحه کلید و تلفن و تندپز و سایر افزاره ها نصب می شود تا استفاده از آنها را آسان کند
شماره گیر دکمه ای تلفن

بپرس