keyhole

/ˈkiːhoʊl//ˈkiːhəʊl/

معنی: سوراخ کلید، سوراخ جای کلید
معانی دیگر: سورا  کلید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hole in a lock for inserting a key to lock and unlock it.

جمله های نمونه

1. he peeped through the keyhole
او از سوراخ قفل نگاه کرد.

2. The devil may get in by the keyhole, but the door won't let him out.
[ترجمه گوگل]شیطان ممکن است از سوراخ کلید وارد شود، اما در به او اجازه بیرون نمی دهد
[ترجمه ترگمان]شیطان می تواند از سوراخ کلید وارد شود، اما در باز نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He likes to listen at the keyhole of others.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد به سوراخ کلید دیگران گوش دهد
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد به سوراخ کلید دیگران گوش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was squinting through the keyhole.
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید چشمک می زد
[ترجمه ترگمان]او با دقت به سوراخ کلید نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We caught her peeping through the keyhole.
[ترجمه گوگل]ما او را در حال نگاه کردن از سوراخ کلید گرفتیم
[ترجمه ترگمان]او را گرفتیم که از سوراخ کلید نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A thread of light emerged from the keyhole.
[ترجمه گوگل]یک رشته نور از سوراخ کلید بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]یک رشته نور از سوراخ کلید ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I peeped through the keyhole and watched them.
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید نگاه کردم و نگاهشون کردم
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید سرک کشیدم و آن ها را تماشا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thief peeped through a keyhole to make sure there was nobody inside.
[ترجمه گوگل]دزد از سوراخ کلید نگاه کرد تا مطمئن شود کسی داخل آن نیست
[ترجمه ترگمان]دزد از سوراخ کلید سرک کشید تا مطمئن شود کسی داخل آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was spying on her through the keyhole.
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید او را جاسوسی می کرد
[ترجمه ترگمان]او از سوراخ کلید جاسوسی او را می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Push the bradawl centrally through the keyhole.
[ترجمه گوگل]برادول را از طریق سوراخ کلید به سمت مرکزی فشار دهید
[ترجمه ترگمان]the را به صورت متمرکز در سوراخ کلید فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I squinted through the keyhole.
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید چشمک زدم
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An example would be a keyhole shaped in such a way that one can physically insert the key only right side up.
[ترجمه گوگل]یک مثال می تواند سوراخ کلیدی باشد که به شکلی است که می توان کلید را فقط سمت راست به سمت بالا وارد کرد
[ترجمه ترگمان]یک مثال سوراخ کلید شکلی خواهد بود که به شکل فیزیکی می تواند کلید را به طور فیزیکی وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I looked through the keyhole.
[ترجمه گوگل]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]از سوراخ کلید نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It had a mortise lock, a simple keyhole and no key.
[ترجمه گوگل]یک قفل مورتز، یک سوراخ کلید ساده و بدون کلید داشت
[ترجمه ترگمان]قفل بزرگ قفل بود، یک سوراخ کلید ساده و کلیدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Loyd Grossman went through Gary's keyhole and didn't come back for three months.
[ترجمه گوگل]لوید گروسمن از سوراخ کلید گری عبور کرد و تا سه ماه دیگر برنگشت
[ترجمه ترگمان]ناظر کبیر از سوراخ کلید گری رد شد و سه ماه دیگر برنگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ کلید (اسم)
keyhole, keyway

سوراخ جای کلید (اسم)
keyhole

تخصصی

[نفت] جا خاری

انگلیسی به انگلیسی

• opening into which a key is inserted
private, intimate, acquired in an underhanded manner (as of information); nosy, snooping
a keyhole is the hole in a lock that you put a key in.

پیشنهاد کاربران

تاثیر ثابت یا همیشگی
T Rex's keyhole eye sockets helped it's bite ، research suggests
کاسه چشم یا حدقه چشم تیرکس کمک به سزایی یا تأثیر یا بهبود برای گاز گرفتن می کرده است ، تحقیقات حاکی از آنست که
He is putting key in the keyhole
او داره می ذاره کلید رو در جاکلیدی یا توی قفل
سوراخ قفل
حالتی که از مواد مخدری به اسم کتامین به ادم دست میدهد
مثل چتی برای گل
نعشگی برای تریاک
سوراخ کلید

بپرس