keyboard cowboy

پیشنهاد کاربران

گاوچرانِ کیبوردی / قلدرِ مجازی ( کسی که پشت کامپیوتر و آنلاین خیلی شجاع، پرخاشگر یا گنده گوئه ولی تو دنیای واقعی این طور نیست، عامیانه، تحقیرآمیز ) - Noun Phrase
He acts tough online but hes just a keyboard cowboy
...
[مشاهده متن کامل]

رجزخوانِ اینترنتی / کسی که فقط تو اینترنت ادعای زرنگی می کنه ( عامیانه ) - Noun Phrase
That keyboard cowboy loves arguing in comment sections
هکر یا کاربر ماهر کامپیوتر ( معنی کمتر رایج، می تونه خنثی یا کمی منفی باشه، یعنی کسی که با کیبوردش حکم رانی می کنه ) - Noun Phrase
The company hired a keyboard cowboy to test their security systems
کارمندی که کارش فقط با کامپیوتر و کیبورده ( کمی شوخی آمیز ) - Noun Phrase
He spends all day typing reports what a keyboard cowboy