key performance indicator

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
شاخص کلیدی عملکرد / معیار اصلی سنجش عملکرد
در زبان محاوره ای:
شاخص موفقیت، معیار سنجش کار، شاخص عملکرد
🔸 تعریف ها:
1. ( مدیریتی – تحلیلی ) :
معیاری قابل اندازه گیری برای ارزیابی میزان موفقیت یک فرد، تیم یا سازمان در رسیدن به اهداف مشخص
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: Customer satisfaction is a key performance indicator for our support team.
رضایت مشتری یکی از شاخص های کلیدی عملکرد تیم پشتیبانی ماست.
2. ( استراتژیک – سازمانی ) :
ابزاری برای سنجش پیشرفت نسبت به اهداف استراتژیک، مالی یا عملیاتی
مثال: KPIs help us track our progress and make better decisions.
شاخص های عملکرد به ما کمک می کنن پیشرفت مون رو بسنجیم و تصمیم های بهتری بگیریم.
🔸 مترادف ها:
performance metric – success indicator – business measure – benchmark
🔸 ریشه شناسی:
عبارت "Key Performance Indicator" از دهه ی ۱۹۹۰ در مدیریت مدرن رایج شد. واژه ی "indicator" به معنی نشانگر یا شاخص، و "performance" به معنی عملکرد، ترکیب شده اند تا مفهومی دقیق برای سنجش موفقیت ارائه دهند.

KPIs ( Key Performance Indicators )
شاخص های کلیدی عملکرد که برای ارزیابی موفقیت کسب وکار استفاده می شن
مثال: بررسی KPIs نشون داد که سرعت پاسخگویی به مشتری ها باید بیشتر بشه
شاخص کلیدی عملکرد
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته مهندسی شیمی است )