kerf

/kɜːrf//kɜːf/

معنی: چاک، بریدگی، چاک دادن
معانی دیگر: بریدگی ایجاد شده توسط اره، برش اره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a groove, notch, or cut made in wood by a saw or other cutting tool, or the width of such a cut.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: kerfs, kerfing, kerfed
• : تعریف: to make a cut or notch in (wood).

جمله های نمونه

1. Optimize further for equipment, raise kerf ability to lay a foundation.
[ترجمه گوگل]برای تجهیزات بیشتر بهینه سازی کنید، توانایی پایه گذاری را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]برای تجهیز بیشتر به تجهیزات، قابلیت اعتماد به نفس را افزایش دهید تا پایه و اساس داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In order to reduce the kerf width and improve the kerf quality, the hydromagnetically confined plasma arc was used to cut engineering ceramic plates.
[ترجمه گوگل]به منظور کاهش عرض دهانه و بهبود کیفیت کرف، از قوس پلاسمایی محدود هیدرومغناطیسی برای برش صفحات سرامیکی مهندسی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]به منظور کاهش عرض kerf و بهبود کیفیت kerf، از قوس پلاسما به عنوان قوس پلاسما برای برش صفحات سرامیکی استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Range of kerf width and exposure may be changed for optimized performance.
[ترجمه گوگل]محدوده عرض و نوردهی ممکن است برای عملکرد بهینه تغییر کند
[ترجمه ترگمان]دامنه عرض kerf و نوردهی ممکن است برای عملکرد بهینه تغییر داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To reduce the kerf width and to improve the kerf quality, the experiments of ceramic cutting with water constricted plasma arc are carried out.
[ترجمه گوگل]برای کاهش عرض سر و بهبود کیفیت سر، آزمایش‌های برش سرامیک با قوس پلاسمایی منقبض شده با آب انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای کاهش عرض kerf و بهبود کیفیت kerf، آزمایش ها برش سرامیک با استفاده از قوس پلاسما منقبض می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Phenomenon of erosion delay in forming kerfs by abrasive waterjet will cause kerf incline in straight cutting or kerf taper in circular cutting process.
[ترجمه گوگل]پديده تأخير فرسايش در شكل دهي كرف ها توسط واترجت ساينده باعث شيب كرف در برش مستقيم و يا مخروط شدن كرف در فرآيند برش مدور مي شود
[ترجمه ترگمان]پدیده تاخیر فرسایش در تشکیل kerfs با waterjet ساینده باعث افزایش شیب در برش مستقیم و یا کم کردن شمع در فرآیند برش حلقوی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The novel ring is characterized in that a kerf is arranged on the original ring, and the primary snap ring and the secondary snap ring are arranged at two ends of the kerf.
[ترجمه گوگل]مشخصه حلقه بدیع این است که یک سر بر روی حلقه اصلی چیده شده است، و حلقه اولیه و حلقه گیر ثانویه در دو انتهای حلقه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]حلقه جدید در آن مشخص می شود که یک kerf روی حلقه اصلی قرار داده شده است، و حلقه گاز اولیه و حلقه snap ثانویه در دو انتهای of ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The kerf is the outside boundary of the tunnel wall that a boring machine gouges out as it bores through the ground or rock.
[ترجمه گوگل]کرف مرز بیرونی دیواره تونل است که دستگاه حفاری هنگام عبور از زمین یا سنگ آن را بیرون می‌کشد
[ترجمه ترگمان]kerf مرز بیرونی دیواره تونل است که یک ماشین خسته کننده به آن حالی می کند که از میان زمین یا سنگ عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its characteristics also cover fine kerfs, small heat affected zone, good cutting surface quality, noiselessness in cutting, smooth kerf edge, accurate verticality of kerf edge, etc.
[ترجمه گوگل]ویژگی های آن همچنین شامل کرف های ریز، ناحیه تحت تاثیر حرارت کوچک، کیفیت خوب سطح برش، بی صدا بودن در برش، لبه های صاف، عمودی دقیق لبه کرف و غیره است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های آن همچنین پوشش خوب، ناحیه گرم گرما، کیفیت سطح برش خوب، noiselessness در برش، لبه kerf صاف، verticality دقیق لبه kerf و غیره را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a bonus, in researching this little factoid I discovered a new word I hadn't known before; kerf. When you cut up a log into boards the thickness of your saw matters.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک امتیاز، در تحقیق درباره این واقعیت کوچک، کلمه جدیدی را کشف کردم که قبلاً نمی دانستم کرف هنگامی که یک کنده را به تخته می برید، ضخامت اره شما اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان پاداش برای تحقیق درباره این factoid کوچک، یک کلمه جدید کشف کردم که قبلا ندیده بودم، بریدگی وقتی یک تنه درخت را می برید و به ضخامت آن یکی از matters را می برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, a worker undermined a chunk of coal by chipping away at the foot of it with his pick, creating a gap called a kerf.
[ترجمه گوگل]ابتدا، یک کارگر یک تکه زغال سنگ را با کندن در پای آن با چنگ خود تضعیف کرد و شکافی به نام کرف ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]اول، کارگری یک تکه ذغال سنگ را با تکه تکه کردن آن با کلنگ خراب کرد و شکافی به نام a ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was indicated that the seeds with the treatment of kerf were the best, callus reduction rate could reach up to 90.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که بذرها با تیمار کرف بهترین بوده و میزان کاهش کالوس تا 90 می‌رسد
[ترجمه ترگمان]نشان داده شد که دانه ها با روش درمان of بهترین بوده و میزان کاهش callus می تواند تا ۹۰ درجه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Starting saw blade against material to be cut or forward into kerf can result in kickback.
[ترجمه گوگل]استارت زدن تیغه اره در برابر موادی که قرار است برش داده شود یا به سمت جلو بریده شود، می تواند منجر به لگد زدن شود
[ترجمه ترگمان]شروع به تیغه در برابر موادی که باید برش داده شوند و یا به سمت جلو حرکت کنند، می تواند منجر به kickback شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a bonus, in researching this little factoid I discovered a new word I hadn't known before; kerf.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک امتیاز، در تحقیق درباره این واقعیت کوچک، کلمه جدیدی را کشف کردم که قبلاً نمی دانستم کرف
[ترجمه ترگمان]به عنوان پاداش برای تحقیق درباره این factoid کوچک، یک کلمه جدید کشف کردم که قبلا ندیده بودم، بریدگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The effect of jet pressure, standoff, travel speed and cutting radius on the cut depth and kerf taper of smooth zone was investigated.
[ترجمه گوگل]اثر فشار جت، توقف، سرعت حرکت و شعاع برش بر عمق برش و مخروط کرف ناحیه صاف مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر فشار جت، بن بست، سرعت سفر و شعاع برش در عمق برش و باریک کردن شمع ناحیه صاف مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

بریدگی (اسم)
cut, rift, gash, notch, slit, jag, kerf, scission

چاک دادن (فعل)
rift, strip, tear, slit, incise, slash, kerf, scotch, unseam

تخصصی

[زمین شناسی] بریدگی ،چاک دادن، برش جبهه برش جبهه کار .
[ریاضیات] شکاف، پهنای برش، شکاف برش، خار

انگلیسی به انگلیسی

• cut in wood made by a saw

پیشنهاد کاربران

the width of cut made by a saw or cutting torch.
kerf ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: ارّه‏خور
تعریف: عرض شکافی که برش ارّه در چوب ایجاد می کند

بپرس