kerchief

/ˈkɜːrt͡ʃəf//ˈkɜːt͡ʃɪf/

معنی: سرانداز، چپی، دستمال، روسری، دستمال سر، چارقد، زن روسری پوش
معانی دیگر: رجوع شود به: handkerchief

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a square cloth, usually folded into a triangle, worn as a head covering or scarf.
مترادف: bandanna
مشابه: handkerchief, headdress, muffler, neckerchief, scarf

- The cowboy wore a red kerchief around his neck.
[ترجمه گوگل] گاوچران یک دستمال قرمز به گردنش انداخت
[ترجمه ترگمان] گاوچران روسری قرمز به گردنش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A black kerchief modestly veiled her hair.
[ترجمه گوگل]یک دستمال سیاه به طور متواضعی موهایش را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]یک روسری سیاه، با حجب و حیا موهای او را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jozia blew her red nose into her kerchief.
[ترجمه گوگل]جوزیا بینی قرمزش را در دستمالش فرو کرد
[ترجمه ترگمان]Jozia بینی سرخش را در روسری خود فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Philippa had taken her black kerchief off and twisted it around her fingers as she sat at Lee's feet.
[ترجمه گوگل]فیلیپا در حالی که پای لی نشسته بود، دستمال سیاه خود را درآورده بود و دور انگشتانش پیچانده بود
[ترجمه ترگمان]Philippa روسری سیاه او را برداشت و در حالی که روی پای لی نشسته بود آن را چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was all wrapped up in a knotted kerchief.
[ترجمه گوگل]همه اش در یک دستمال گره دار پیچیده شده بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز در یک روسری گره دار پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her kerchief is dirty with oil.
[ترجمه گوگل]دستمالش با روغن کثیف شده
[ترجمه ترگمان]روسری او با نفت کثیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I uncover the red kerchief on your head.
[ترجمه گوگل]دستمال قرمز روی سرت را باز می کنم
[ترجمه ترگمان]دستمال قرمز رو روی سرت باز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't worry about it. With your kerchief and your clothes you look very feminine.
[ترجمه گوگل]نگرانش نباش با دستمال و لباس هایتان بسیار زنانه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]نگران نباش با kerchief و لباسات خیلی زنانه به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kerchief, as a kind of trimmings, there is important function.
[ترجمه گوگل]روسری، به عنوان یک نوع پیرایش، عملکرد مهمی دارد
[ترجمه ترگمان]این روسری، به عنوان یک نوع تزئینات، یک تابع مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This kerchief doesn't suit a person of your age.
[ترجمه گوگل]این روسری به آدم هم سن و سال شما نمی خورد
[ترجمه ترگمان]این kerchief برای یک نفر از سن شما مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's leaving. Let's give her a silk kerchief as a token of our friendship.
[ترجمه گوگل]اون داره میره به نشانه دوستی مان یک دستمال ابریشمی به او بدهیم
[ترجمه ترگمان]داره میره بیا به او یک روسری ابریشمی به عنوان یک نشانه دوستی به او بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They feature an unsavoury brown splodge with a white kerchief around its upper region.
[ترجمه گوگل]آنها دارای یک خراش قهوه ای ناخوشایند با یک دستمال سفید در اطراف ناحیه بالایی آن هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک splodge قهوه ای روشن با یک روسری سفید در اطراف منطقه بالایی آن را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now that they were a block from church she pulled off the kerchief and slipped the bobby pins from her hair.
[ترجمه گوگل]حالا که یک بلوک با کلیسا فاصله داشتند، روسری را از سرش درآورد و سنجاق‌های بابی را از موهایش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]حالا که یک بلوک از کلیسا دور شده بود، روسری را کنار زد و سنجاق های مو را از موهایش بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I imagined a sorceress inside performing her rites behind the window, with a red kerchief.
[ترجمه گوگل]من یک جادوگر را تصور کردم که در پشت پنجره، با یک دستمال قرمز، مراسم خود را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]یک جادوگر جادوگر را تصور کردم که در پشت پنجره، یک ساحره سرخ را در پشت پنجره اجرا می کرد و یک روسری قرمز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But since people sometimes tied money into the knot of a large kerchief, it also means a hoard of money.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که مردم گاهی اوقات پول را به گره یک دستمال بزرگ می بندند، به معنای گنجینه پول نیز هست
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که مردم گاه به گره دستمال بزرگی گره می خورند، پول زیادی به جیب می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرانداز (اسم)
shawl, kerchief

چپی (اسم)
shawl, kerchief

دستمال (اسم)
handkerchief, napkin, kerchief

روسری (اسم)
scarf, headband, hood, kerchief, headgear

دستمال سر (اسم)
kerchief, headkerchief

چارقد (اسم)
kerchief

زن روسری پوش (اسم)
kerchief

انگلیسی به انگلیسی

• woman's scarf; handkerchief
a kerchief is a piece of cloth that you can wear on your head or round your neck; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس