keg

/ˈkeɡ//keɡ/

(بشکه ی کوچک که معمولا گنجایش آن از ده گالن کمتر است) چلیک، چلیک کوچک، پیپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small cask or barrel, usu. holding less than ten gallons.
مشابه: barrel, cask, firkin, hogshead, puncheon

- They brought up another keg of beer from the cellar.
[ترجمه گوگل] آنها یک بشکه آبجو دیگر از انبار آوردند
[ترجمه ترگمان] یک بشکه آبجو دیگر از سرداب بالا آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They filled our glasses with root beer from a keg.
[ترجمه کیانوش] آنها لیوان های ما را با آبجوی ریشه از یک بشکه پر کردند.
|
[ترجمه گوگل] آنها لیوان های ما را با آبجو ریشه از یک بشکه پر کردند
[ترجمه ترگمان] glasses رو با آبجو از یه بشکه پر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a unit of weight for nails equal to one hundred pounds.

جمله های نمونه

1. a keg floated astern
بشکه ای در پس کشتی شناور بود.

2. a keg of beer
بشکه ی آبجو

3. he lifted the keg and began drinking from the bunghole
او بشکه را بلند کرد و از سوراخ آن شروع به نوشیدن کرد.

4. beer sold by the keg
آبجو که بشکه ای فروخته می شود.

5. Get a keg of nails, the carpenter shouted at me,
[ترجمه گوگل]نجار بر سر من فریاد زد، یک بشکه میخ بگیر،
[ترجمه ترگمان]نجار به من فریاد زد: یک بشکه ناخن بردار،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is obvious to me that the situation is filled with peril, a real powder keg if I ever saw one.
[ترجمه گوگل]برای من بدیهی است که وضعیت پر از خطر است، یک بشکه باروت واقعی اگر من یک بار ببینم
[ترجمه ترگمان]برای من روشن است که این موقعیت پر از خطر است، یک بشکه باروت واقعی اگر من یکی از آن ها را دیده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're sitting on a powder keg of racial tension in the city.
[ترجمه گوگل]ما روی بشکه باروت تنش نژادی در شهر نشسته ایم
[ترجمه ترگمان]ما روی یک بشکه باروت از فشار نژادی در شهر نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bar tender tapped a new keg of beer.
[ترجمه گوگل]مناقصه بار به یک بشکه آبجو ضربه زد
[ترجمه ترگمان]بار نرم به یک بشکه آبجو فروشی ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new tax is a political powder keg which could result in widespread violence.
[ترجمه گوگل]مالیات جدید یک انبار باروت سیاسی است که می تواند منجر به خشونت گسترده شود
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید یک بشکه باروت سیاسی است که می تواند منجر به خشونت گسترده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not all keg beers are pasteurised.
[ترجمه گوگل]همه آبجوهای کگ پاستوریزه نیستند
[ترجمه ترگمان] همه آبجو و آبجو بدرد نمیخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The knife glinted and the keg fell away cleanly.
[ترجمه گوگل]چاقو برق زد و بشکه تمیز از بین رفت
[ترجمه ترگمان]چاقو درخشید و بشکه تمیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was able to lift a keg of beer from the floor to the bar.
[ترجمه گوگل]او توانست یک بشکه آبجو را از روی زمین تا بار بلند کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست یک بشکه آبجو را از کف اتاق به بار بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cold storage and filtration for keg and bottled beers.
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی سرد و فیلتراسیون برای آبجو و آبجوهای بطری شده
[ترجمه ترگمان]انبار و تصفیه آب برای آبجو و آبجو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Should they market keg beers under national brand names or should they return to localised brewing and brand names?
[ترجمه گوگل]آیا آنها باید آبجوهای کگ را با نام های تجاری ملی به بازار عرضه کنند یا باید به آبجوسازی محلی و نام های تجاری برگردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها آبجو را تحت نام های تجاری ملی قرار دهند و یا باید به brewing محلی و نام های تجاری بازگردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The place was a powder keg.
[ترجمه گوگل]آنجا انبار باروت بود
[ترجمه ترگمان]اونجا یه بشکه باروت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A keg, its rope cut.
[ترجمه گوگل]یک بشکه، طناب آن بریده شده است
[ترجمه ترگمان]یه بشکه، طناب - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They poured the wine from the keg into large jugs and began to drink in silence.
[ترجمه گوگل]شراب را از بشکه در کوزه های بزرگ ریختند و در سکوت شروع به نوشیدن کردند
[ترجمه ترگمان]شراب را از بشکه خالی کردند و در سکوت نوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Haldane has a good price on a keg.
[ترجمه گوگل]Haldane قیمت خوبی در یک بشکه دارد
[ترجمه ترگمان]هالدین قیمت خوبی در بشکه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small barrel; unit of weight which equals 100 pounds (45 kg)
a keg is a small barrel used for storing something such as beer or other alcoholic drinks.
keg is a kind of beer which is kept under pressure in a metal barrel.
see also powder keg.

پیشنهاد کاربران

بشکه کوچک
مثال:
“get a keg of nails” the carpenter shouted at me.
نجار سرم داد کشید و گفت: یک بشکه میخ بیاور.
چلیک، بشکه باریک
keg ( n ) ( kɛɡ ) =a round wooden or metal container with a flat top and bottom, used especially for storing beer, like a barrel but smaller
keg
keg ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: چلیک
تعریف: نوعی بشکة باریک با ظرفیت تقریبی 5/113 لیتر، برای حمل و نگهداری مایعات و موادی مانند میخ و باروت
بشکه کوچک بویژه برای نگهداری مشروب
A small barrel
A container for liquids, especially beer. A keg typically holds less than thirty gallons.
Two men were fighting over a keg of beer
The corner saloon uses numerous kegs of beer on a Saturday night.
میفروشی نبش کلی بشکه آبجو تنها برای یه شب شنبه خالی می کنه.
Saloon: تالار، میخانه
جعبه:
Small barrel
A unit of weight used for nails, equal to 100 pounds
بشکه مشروب ،

بپرس