keeps

جمله های نمونه

1. cheese keeps in a refrigerator for a long time
پنیر مدت ها در یخچال می ماند (خراب نمی شود).

2. david keeps late hours
دیوید دیر به بستر می رود.

3. he keeps a diary
او خاطرات خود را می نویسد.

4. he keeps a kennel of hounds
او یک دسته سگ تازی دارد.

5. he keeps bothering hassan
مرتبا پاپی حسن می شود.

6. he keeps count of all expenditures
او حساب همه ی مخارج را دارد.

7. he keeps fit by swimming
او با شنا کردن خود را سالم نگه می دارد.

8. he keeps secrets
او رازدار است.

9. he keeps to his room
او در اتاق خود می ماند (از اتاق خود بیرون نمی آید).

10. he keeps working even though he is old
با آنکه پیر است به کار کردن ادامه می دهد.

11. she keeps account of what we spend
او حساب آنچه را که خرج می کنیم می نویسد.

12. she keeps changing her mind
او مرتبا خواست خود را عوض می کند.

13. she keeps slim by taking regular exercise
او با ورزش مرتب خود را لاغر نگه می دارد.

14. she keeps the jewelery in a safe
او جواهرات را در صندوق آهنی نگهداری می کند.

15. for keeps
(امریکا ـ عامیانه) برای همیشه،ابدی،برای همیشه مال برنده

16. he always keeps to his own room
او همیشه در اتاق خودش است.

17. his wife keeps pecking at him
زنش مرتب به او نیش می زند.

18. the piston keeps moving back and forth
پیستون مرتبا پس و پیش می رود.

19. this material keeps the body warm by entrapping air
این پارچه با نگهداشتن هوا در خود بدن را گرم نگه می دارد.

20. a fabric that keeps its press
پارچه ای که خوب اطو می گیرد (چروک نمی شود)

21. i hope he keeps from making the same mistake!
امیدوارم همین اشتباه را تکرار نکند!

22. that ancient belief keeps peeping out in different places
(مجازی) آن باور قدیمی دایما سر از جاهای مختلف بر می آورد.

23. an apple a day keeps the doctor away
خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود

24. most of the time he keeps to himself
اکثر اوقات او تک و تنها می ماند.

25. the memory of that accident keeps running through my mind
خاطره ی آن حادثه مرتبا در فکرم خطور می کند.

26. today he is in luck and keeps winning
امروز بخت به او روی آورده و مرتبا برنده می شود.

27. i have got a tame servant who keeps my house in order
نوکر سربراهی دارم که خانه ام را مرتب و منظم می کند.

28. a man is known by the company he keeps
انسان را از روی دوستانش می توان شناخت

انگلیسی به انگلیسی

• forever (slang); game of marbles in which each person keeps the marbles he has won

پیشنهاد کاربران

نگهداشتن
در بعضی از جمله های خاص ( قرض دادن ) هم معنی میده البته قرض دادن پول
نگه می دارد
نگه داشتن
نگه داشتن، نگه میدارد

بپرس