معطل کردن - الاف کردن - ( یه جورایی ) سر کار گذاشتن کسی
e. g.
How are you, Wayne?
. . .
Twenty boxes of eggs, one hundred chickens.
Where's the boss?
Over there, by the pool.
... [مشاهده متن کامل]
Don't keep me waiting.
سام علیکم وِیْن، حالت چطوره؟
قربون شما.
بیست جعبه تخم مرغ و صد تا مرغ کشته.
آقا کجاست ؟
( اون ) پشت، دَم استخر.
معطلمون نکنی آ!
. . .
... [مشاهده متن کامل]
سام علیکم وِیْن، حالت چطوره؟
قربون شما.
بیست جعبه تخم مرغ و صد تا مرغ کشته.
آقا کجاست ؟
( اون ) پشت، دَم استخر.
معطلمون نکنی آ!
منتظر نگه داشتن
منتظر ماندن
الاف کردن