کیپ آپ دِ فَساد
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
ظاهر رو حفظ کردن / نقش رو ادامه دادن / وانمود کردن که همه چیز خوبه
در زبان محاوره ای:
فیلم بازی کردن، ماسک رو برنداشتن، نقش رو ادامه دادن، خودتو نباختن
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – پنهان کاری احساسی ) :**
ادامه دادن به نمایش بیرونیِ آرامش، خوشبختی، یا کنترل، در حالی که درون فرد دچار آشفتگی، درد، یا بحران است
مثال:
She kept up the facade of being fine, even though she was falling apart inside.
ظاهر خوب بودن رو حفظ کرد، با اینکه از درون داشت فرو می پاشید.
2. ** ( اجتماعی – حفظ تصویر ) :**
ادامه دادن به نقش یا تصویر اجتماعی ای که از فرد انتظار می رود—مثل موفق بودن، خوش اخلاق بودن، یا بی نقص بودن
مثال:
He kept up the facade of the perfect husband.
نقش شوهر بی نقص رو ادامه داد.
3. ** ( نمایشی – دراماتیک ) :**
در روایت های داستانی یا نمایشی، این اصطلاح اغلب برای توصیف لحظه ای استفاده می شود که شخصیت در حال فروپاشی ست ولی هنوز نقابش را برنداشته
مثال:
The whole dinner was just her keeping up the facade.
کل اون شام فقط فیلم بازی کردنش بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
maintain appearances – keep pretending – wear a mask – fake it – uphold the illusion – play the part
- در فضای روان شناختی یا نقد اجتماعی، *keeping up the facade* گاهی نقدی ست بر فرهنگ تظاهر، موفقیت گرایی، یا سرکوب احساسات
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
ظاهر رو حفظ کردن / نقش رو ادامه دادن / وانمود کردن که همه چیز خوبه
در زبان محاوره ای:
فیلم بازی کردن، ماسک رو برنداشتن، نقش رو ادامه دادن، خودتو نباختن
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – پنهان کاری احساسی ) :**
ادامه دادن به نمایش بیرونیِ آرامش، خوشبختی، یا کنترل، در حالی که درون فرد دچار آشفتگی، درد، یا بحران است
مثال:
ظاهر خوب بودن رو حفظ کرد، با اینکه از درون داشت فرو می پاشید.
2. ** ( اجتماعی – حفظ تصویر ) :**
ادامه دادن به نقش یا تصویر اجتماعی ای که از فرد انتظار می رود—مثل موفق بودن، خوش اخلاق بودن، یا بی نقص بودن
مثال:
نقش شوهر بی نقص رو ادامه داد.
3. ** ( نمایشی – دراماتیک ) :**
در روایت های داستانی یا نمایشی، این اصطلاح اغلب برای توصیف لحظه ای استفاده می شود که شخصیت در حال فروپاشی ست ولی هنوز نقابش را برنداشته
مثال:
کل اون شام فقط فیلم بازی کردنش بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
- در فضای روان شناختی یا نقد اجتماعی، *keeping up the facade* گاهی نقدی ست بر فرهنگ تظاهر، موفقیت گرایی، یا سرکوب احساسات