keep quiet
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
*مثال* ترجمه اصطلاحی👇
Ex. More often than not, he just kept quiet.
اکثر مواقع توی خودش بود.
اکثر مواقع توی خودش بود.
ساکت بِمون
سر و صدا نکن.
سر و صدا نکن.
آروم و بی سرو صدا بودن ( ماندن یا . . . )
ساکت شو ، خفه شو
سکوت کردن
ساکت ماندن
خودداری از صحبت در مورده چیزی، چیزی نگفتن
Keep quiet about something
دربارش حرف نزن keep quite about
ولش کن