گوش بزنگ بودن
To keep me on my toes = to keep me alert
My boss is a real micromanager and watches everything I do. He really keeps me on my toes.
سر به سر کسی گذاشتن، شوخی کردن
اماده باش بودن، گوش به زنگ بودن
آماده ی مواجهه با خطرات احتمالی بودن
آماده ی مواجهه با خطرات احتمالی بودن
سر پا ماندن