keep on one's toes

انگلیسی به انگلیسی

• be cautious, be on guard, be careful

پیشنهاد کاربران

مشغول نگه داشتن کسی ، کسی رو مجبور کنی تمام توجهش رو به کارش بده
احتیاط کردن، محتاط بودن، مواظبت کردن، مواظب بودن، نظارت کردن
گوش به زنگ کردن یا آگاه کردن.
Make one's work hard
Don't let one's relax
مراقب باش، مواظب باش، هوشیار باش

بپرس