keep on at someone

پیشنهاد کاربران

SYN: nag
غر زدن - نق زدن - مرتبا گوشزد کردن - ازار دادن از این طریق
MEANING:
to nag ( a person )
💠 Who said you could take this bike?
It runs really well!
Hurry up!
Where are we going?
...
[مشاهده متن کامل]

C'mon, I'll tell you.
Hello, beautiful!
Oh! What an appetite!
Have some, eat!
Is that him?
How's everything, you bum?
Say, she is a good piece of ass!
And she's so fond of you.
She kept on at me to find you a job.
That's why I'll marry her one of these days!
Stop the nonsense, and get down to business.
LOL
From now on, you'll be a business man on the lower side.
Michael will take you there.
You spread out your goods and sell food.
I'll give you a stove, twenty bowls, a tray, two barrels of rice.
You light the stove and sell each bowl. . . 2, 3, or 5 dollars.
But for your aunt's sake, don't
cheat!
Your accounts must be clear.
موتور مردمُ کجا ورداشتی بردی؟
آقا مایکل عین قرقی میره!
. . .
زود باش دیگه. . . زود باش بجنب
آخه چه خبره؟
دِ شب شد بجنب
چی شده. . . کجا میخوای بری مگه؟
بیا بعد بهت میگم.
سلام برایان.
سلام، خوشگله.
توئم که همش میخوری!
بیا، بخور! جون من. . .
خودت بخور مگه نمیبینی. . .
خودشه؟
آره.
چطوری، بازیگوش وظیفه نشناس؟
بد نیستم.
خاله ت هم خوب چیزیه ها!
برو گم شو ایکبیری. . . 😂
خیلی هم طرفدارته.
منو کشته تا یه کار واست جور کنم.
واسه همینه که من میخوام فردا پس فردا شوهر خاله ت بشم!😂
دیگه لیچار نباف حالا، حرفت بزن.
بیا.
تو دیگه از حالا به بعد واسه خودت یه پا کاسب کاری.
همین حالا با آقا مایکل میری ته شهر، بساط مفصلی پهن میکنی و پلو میفروشی.
یه اجاق، ده - بیست تا پیاله، و یه سینی مسی بهت میدم، با دو تا بشکه پلو/برنج.
زیر اجاق رو روشن میکنی و هر ملاقه رو میفروشی. . . دو دلار، سه دلار یا پنج دلار.
اما جون این خاله ت، سر ما کلاه نذاری آ!
حساب - کتابت باید درست باشه.

بپرس