keep in with


با کسی دوستی کردن، دوستی مصلحتی کردن

جمله های نمونه

1. You should keep in with your colleagues.
[ترجمه گوگل]شما باید با همکاران خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]شما باید با همکاران خود کنار بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I like to keep in with my ex-employer, you never know when you might need a reference.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم با کارفرمای سابقم ارتباط برقرار کنم، شما هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است به یک مرجع نیاز داشته باشید
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم با کارفرمای سابقم زندگی کنم، تو هیچ وقت نمی دونی که چه وقت به یه اشاره احتیاج داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have you noticed how he tries to keep in with the boss?
[ترجمه گوگل]آیا متوجه شده اید که او چگونه سعی می کند با رئیس خود را حفظ کند؟
[ترجمه ترگمان]متوجه شدی که چطور سعی می کنه پیش رئیس بمونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's always a good idea to keep in with the boss.
[ترجمه گوگل]همیشه خوب است که در کنار رئیس باشید
[ترجمه ترگمان]همیشه فکر خوبی برای ادامه دادن با رئیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why not keep in with the people who really run racing, the villains?
[ترجمه گوگل]چرا با افرادی که واقعاً مسابقه می دهند، شرورها، همراهی نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا با کسایی که دارن مسابقه میدن ادامه ندیم، اون villains؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wanted to keep in with the right people.
[ترجمه گوگل]او می خواست با افراد مناسب همراه باشد
[ترجمه ترگمان]او می خواست با آدم های درست رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had to keep in with the people who mattered.
[ترجمه گوگل]من باید با افرادی که برایشان مهم بود کنار بیایم
[ترجمه ترگمان]باید با کسایی که مهم بودن ادامه بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shopkeeper managed to keep in with his customers.
[ترجمه گوگل]مغازه دار موفق شد با مشتریانش بماند
[ترجمه ترگمان]مغازه دار توانسته بود با مشتریان خود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You must keep in with your customers.
[ترجمه گوگل]شما باید با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید با مشتریان خود زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We must keep in with superiors.
[ترجمه گوگل]ما باید با مافوق هماهنگ باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به مقامات ارشد ادامه بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You keep in with your colleagues.
[ترجمه گوگل]شما با همکاران خود ادامه می دهید
[ترجمه ترگمان]شما با همکارانتان حرف می زنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He always tries to keep in with his neighbours.
[ترجمه گوگل]او همیشه سعی می کند با همسایه هایش کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]همیشه سعی می کند با همسایگانش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to climb up the social ladder, he always tries his best to keep in with his directors.
[ترجمه گوگل]برای بالا رفتن از نردبان اجتماعی، او همیشه تمام تلاش خود را می کند تا با کارگردانانش کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]برای بالا رفتن از نردبان اجتماعی، او همیشه سعی می کند که بهترین راه خود را با his حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sedgefield need victories in all three of their remaining games to keep in with a chance.
[ترجمه گوگل]سجفیلد در هر سه بازی باقیمانده خود به پیروزی نیاز دارد تا شانس خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]Sedgefield در هر سه بازی باقیمانده خود به پیروزی نیاز دارند تا این شانس را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

◼️keep in with somebody
​ ( British English, informal )
✔️ to make sure that you stay friendly with somebody, because you will get an advantage from doing so

بپرس