keep in touch with

جمله های نمونه

1. I keep in touch with my parents by emails.
[ترجمه گوگل]من با والدینم از طریق ایمیل در تماس هستم
[ترجمه ترگمان]من از طریق ایمیل با پدر و مادرم تماس می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's keep in touch with each other.
[ترجمه گوگل]بیایید با هم در ارتباط باشیم
[ترجمه ترگمان]بیا با هم ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I try to keep in touch with current events by reading the newspapers.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم با خواندن روزنامه ها با رویدادهای روز در ارتباط باشم
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم با خواندن روزنامه، با وقایع جاری در ارتباط باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is important to keep in touch with the latest research.
[ترجمه گوگل]مهم است که با آخرین تحقیقات در ارتباط باشید
[ترجمه ترگمان]مهم است که با آخرین تحقیقات در ارتباط باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They keep in touch with their members by issuing a quarterly newsletter.
[ترجمه گوگل]آنها با انتشار یک خبرنامه فصلی با اعضای خود در ارتباط هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با صدور یک خبرنامه ماهانه با اعضای خود در تماس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you keep in touch with any school friends?
[ترجمه گوگل]آیا با دوستان مدرسه ای در ارتباط هستید؟
[ترجمه ترگمان]با هیچ دوست مدرسه ای در تماس نیستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The idea was to hang together, keep in touch with the audience and maybe make a few bucks.
[ترجمه گوگل]ایده این بود که با هم بمانیم، با تماشاگران در ارتباط باشیم و شاید چند دلار به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]ایده این بود که با هم باشیم، با تماشاگران در تماس باشیم و شاید هم چند تا پول در بیاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I still keep in touch with a lot of my old school friends actually.
[ترجمه گوگل]من هنوز با بسیاری از دوستان مدرسه قدیمی ام در ارتباط هستم
[ترجمه ترگمان]در واقع من هنوزم با دوستای قدیمیم در تماس هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Keep in touch with the leaders, aim to hit the front a furlong out, stay out of trouble.
[ترجمه گوگل]با رهبران در تماس باشید، هدف خود را برای ضربه زدن به جلو، دور از دردسر حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]با رهبران تماس بگیرید، به هدف ضربه زدن به جلو ۲۰۰ متر جلوتر بروید، از دردسر دور بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is promoted by ensuring that executives keep in touch with the firm's business.
[ترجمه گوگل]این امر با حصول اطمینان از اینکه مدیران اجرایی با کسب و کار شرکت در تماس هستند ترویج می شود
[ترجمه ترگمان]این امر با اطمینان از اینکه مدیران اجرایی با کسب وکار شرکت در ارتباط هستند، ارتقا می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We keep in touch with each other by writing letters.
[ترجمه گوگل]ما با نوشتن نامه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم
[ترجمه ترگمان]با نوشتن نامه با هم در تماس خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We do try and keep in touch with each other.
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم با یکدیگر در ارتباط باشیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم با یکدیگر در ارتباط باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Keep in touch with your GP and health visitor, particularly if you've had PND before.
[ترجمه گوگل]با پزشک عمومی و بازدیدکننده سلامت خود در تماس باشید، به خصوص اگر قبلاً PND داشته اید
[ترجمه ترگمان]به خصوص اگر قبلا PND را داشتید، با مهمان های عمومی و سلامتی شما تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I still keep in touch with my cousins in Britain.
[ترجمه گوگل]من هنوز با پسرعموهایم در بریتانیا ارتباط دارم
[ترجمه ترگمان]من هنوز با cousins در بریتانیا در تماس هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We now keep in touch with him by write letter.
[ترجمه گوگل]اکنون از طریق نامه با او در تماس هستیم
[ترجمه ترگمان]حالا با نوشتن نامه با او در تماس خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stay in contact with (someone)

پیشنهاد کاربران

برخی مثال ها
I keep in touch with my parents by emails.
2. Let's keep in touch with each other.
3. They embraced and wept and promised to keep in touch.
4. Let's keep in touch.
5. She's still keen to keep in touch.
...
[مشاهده متن کامل]

5. Sentencedict. com is a sentence dictionary, on which you can find excellent sentences for a large number of words.

در تماس بودن ( با نامه و. . . فاصله داری باش )
در ارتباط بودن ( معلومه فاصله ای نیست )
از طریق
در ارتباط بودن با فردی
باهم حرف زدن

بپرس