keep in custody
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
در بازداشت نگه داشتن / تحت نظر نگه داشتن / در اختیار قانونی نگه داشتن
در زبان محاوره ای:
نگهش داشتن، تو بازداشت موندن، هنوز دست پلیسه، آزاد نشده
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پلیسی – اجرایی ) :**
نگه داشتن فرد مظنون یا متهم توسط پلیس یا نهاد قضایی تا زمان بررسی بیشتر یا محاکمه
مثال: The suspect was kept in custody overnight.
مظنون شب را در بازداشت گذراند.
2. ** ( حقوقی – قضایی ) :**
ادامه ی وضعیت قانونی بازداشت تا زمان صدور حکم یا تصمیم قضایی
مثال: He will be kept in custody until his trial.
او تا زمان دادگاه در بازداشت خواهد ماند.
3. ** ( اداری – محافظتی ) :**
در برخی موارد، ممکن است به نگه داری قانونی از افراد آسیب پذیر ( مثل کودکان یا بیماران روانی ) اشاره کند
مثال: The child was kept in protective custody.
کودک تحت مراقبت قانونی نگه داری شد.
- - -
🔸 مترادف ها:
detain – hold – remand – confine – keep under arrest – keep in detention
در بازداشت نگه داشتن / تحت نظر نگه داشتن / در اختیار قانونی نگه داشتن
در زبان محاوره ای:
نگهش داشتن، تو بازداشت موندن، هنوز دست پلیسه، آزاد نشده
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پلیسی – اجرایی ) :**
نگه داشتن فرد مظنون یا متهم توسط پلیس یا نهاد قضایی تا زمان بررسی بیشتر یا محاکمه
مثال: The suspect was kept in custody overnight.
مظنون شب را در بازداشت گذراند.
2. ** ( حقوقی – قضایی ) :**
ادامه ی وضعیت قانونی بازداشت تا زمان صدور حکم یا تصمیم قضایی
مثال: He will be kept in custody until his trial.
او تا زمان دادگاه در بازداشت خواهد ماند.
3. ** ( اداری – محافظتی ) :**
در برخی موارد، ممکن است به نگه داری قانونی از افراد آسیب پذیر ( مثل کودکان یا بیماران روانی ) اشاره کند
مثال: The child was kept in protective custody.
کودک تحت مراقبت قانونی نگه داری شد.
- - -
🔸 مترادف ها: