kebab

/kəˈbæb//kəˈbæb/

معنی: کباب
معانی دیگر: kabob : فارسی است کباب

جمله های نمونه

1. kebab spits are usually flat
سیخ کباب معمولا پهن است.

2. the kebab started sizzling
کباب شروع کرد به جز و وزکردن.

3. kidney and liver kebab
کباب قلوه و جگر

4. one side of the kebab was scorched and the other side was raw
یک طرف کباب سوخته و طرف دیگر آن خام بود.

5. the smoke of the kebab was very appetizing
دود کباب بسیار اشتهاآور بود.

6. until the charcoal catches, don't put the kebab on it
تا زغال نگرفته کباب را روی آن نگذارید.

7. He has rekindled his taste for tabbouleh, shish kebab and pilaf in Fresno.
[ترجمه گوگل]او دوباره ذائقه تبوله، شیشلیک و پلو را در فرسنو احیا کرده است
[ترجمه ترگمان]taste را برای tabbouleh، shish kebab و pilaf در فرزنو دوباره زنده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kebab King opened its twenty-third franchised restaurant.
[ترجمه گوگل]کباب کینگ بیست و سومین رستوران فرنچایز خود را افتتاح کرد
[ترجمه ترگمان]Kebab کینگ رستوران بیست و سومین رستوران franchised را افتتاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Otherwise it's the inevitable kebab - chicken, if possible.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت این کباب اجتناب ناپذیر است - مرغ، در صورت امکان
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت امکان پذیر نیست که در صورت امکان، جوجه اردک اجتناب ناپذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. None of those childish kebab stories you get in so many travel books these days.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آن داستان های کباب کودکانه که این روزها در بسیاری از کتاب های سفر نمی بینید
[ترجمه ترگمان]این روزها هیچ کدام از آن داستان های کودکانه و کودکانه که در این روزها با آن سفر می کنید، نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Gourmandize Salad, Chicken Kebab and a bottle of beer.
[ترجمه گوگل]یک سالاد خوشمزه، کباب مرغ و یک بطری آبجو
[ترجمه ترگمان]سالاد Gourmandize مرغ و یه بطری آبجو و یه بطری آبجو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But a shish kebab is one of the healthiest choices on the fast - food circuit.
[ترجمه گوگل]اما شیشلیک یکی از سالم‌ترین انتخاب‌ها در فست فود است
[ترجمه ترگمان]اما a shish یکی از سالم ترین انتخاب هایی است که در رابطه با فست فود وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Swathes of smoke mark out the shashlik kebab stalls beside sellers of reams of gaudily coloured polyester material.
[ترجمه گوگل]تکه‌های دود دکه‌های کباب کباب‌های شیشلیک را در کنار فروشنده‌هایی از مواد پلی‌استر رنگارنگ برجسته نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]دود سیگار، غرفه های shashlik kebab را در کنار فروشندگان reams از مواد پلی استر رنگین نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will be perfect with the Chicken Kebab.
[ترجمه گوگل]با کباب مرغ عالی می شود
[ترجمه ترگمان]این کار با مرغ Chicken عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He said even the Uighur kebab sellers, who unconnected to the factory group, have moved out.
[ترجمه گوگل]او گفت که حتی کباب فروشان اویغور که با گروه کارخانه ارتباطی ندارند، از این محل نقل مکان کرده اند
[ترجمه ترگمان]او گفت که حتی فروشندگان kebab Uighur که با گروه کارخانه ندارند، از منطقه خارج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کباب (اسم)
barbecue, kebab, shashlik, kabob

انگلیسی به انگلیسی

• small pieces of meat roasted on a skewer
a kebab consists of small pieces of meat and vegetables that have been put on a thin rod and grilled.

پیشنهاد کاربران

بپرس