kayo

/keˈoʊ//keˈəʊ/

معنی: ضربه فنی، ناکاوت، ضربت قاطع، ویران کردن، از پا در اوردن، ناک اوت کردن، ضربه فنی کردن
معانی دیگر: (مخفف: knock out ـ خودمانی ـ در مشت زنی)، ضربه ی فنی کردن، (با مشت) ازپا درآوردن، k : gt;درمشت بازی lt; ناک اوت، ناک اوت کردن ضربه فنی

جمله های نمونه

1. It was a quick kayo, and Wilbur was the new champ.
[ترجمه گوگل]این یک کایو سریع بود و ویلبر قهرمان جدید بود
[ترجمه ترگمان](ویلبر)یک kayo سریع بود و (ویلبر)قهرمان جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Premier Wen shook hands with them and Kayo Fukushima. Premier Wen also affectionately touched her little sister's face, a moment Kayo Fukushima would never forget.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر ون با آنها و کایو فوکوشیما دست داد نخست وزیر ون همچنین با محبت صورت خواهر کوچکش را لمس کرد، لحظه ای که کایو فوکوشیما هرگز فراموش نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر ون با آن ها و Kayo فوکوشیما دست داد نخست وزیر ون نیز با محبت به چهره خواهر کوچکش اشاره کرد، لحظه ای که Kayo فوکوشیما هیچ وقت فراموش نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With the effort of all Kayo staffs, our products have been sold far to over 30 countries including Japan, American, Germany and have been widely accepted.
[ترجمه گوگل]با تلاش همه کارکنان کایو، محصولات ما تا کنون به بیش از 30 کشور از جمله ژاپن، آمریکا، آلمان فروخته شده است و به طور گسترده پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]با تلاش تمام پرسنل Kayo، محصولات ما به بیش از ۳۰ کشور از جمله ژاپن، آمریکا، آلمان و به طور گسترده ای پذیرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On June 1 20 Kayo Fukushima, a student at the sixth grade of Koriyama City Elementary School Kon Tooru, Fukushima Prefecture, received a special gift from China.
[ترجمه گوگل]در تاریخ 1 20 ژوئن کایو فوکوشیما، دانش آموز کلاس ششم مدرسه ابتدایی شهر کوریاما، کون تورو، استان فوکوشیما، یک هدیه ویژه از چین دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۱ ژوئن ۲۰ فوکوشیما، دانش آموز کلاس ششم دبیرستان ابتدایی Kon City، استان فوکوشیما، هدیه ای ویژه از سوی چین دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr. Kikuchi knew that his daughter Kayo would want to see Towa and Melody, so on Monday the two of them set out to make the same journey across roads covered in thick mud.
[ترجمه گوگل]آقای کیکوچی می‌دانست که دخترش کایو می‌خواهد تووا و ملودی را ببیند، بنابراین روز دوشنبه هر دوی آن‌ها برای انجام همان سفر در جاده‌های پوشیده از گل غلیظ حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آقای Kikuchi می دانست که دخترش Kayo می خواهد Towa و ملودی را ببیند، بنابراین دوشنبه دو نفر از آن ها برای سفر به جاده های پوشیده از گل پوشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kayo sina John at Helen.
[ترجمه گوگل]کایو سینا جان در هلن
[ترجمه ترگمان]Kayo سینا جان را در هلن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Please sign up to enroll in this very special course led by a former student of Master Kayo of Kyoto, Japan, one of the first to perfect the technique of making shiny mo-ni.
[ترجمه گوگل]لطفا برای ثبت نام در این دوره بسیار ویژه که توسط شاگرد سابق استاد کایو از کیوتو، ژاپن برگزار می شود، ثبت نام کنید، یکی از اولین کسانی که تکنیک ساخت مو-نی براق را کامل کرده است
[ترجمه ترگمان]لطفا ثبت نام کنید تا در این دوره بسیار ویژه به رهبری یکی از دانشجویان سابق of کیوتو ژاپن ثبت نام کنید، یکی از اولین کسانی که تکنیک تولید برق آبی براق را کامل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Looking at forceful and vigorous brush strokes and characters in the letter, Kayo Fukushima was full of joy on her face.
[ترجمه گوگل]کایو فوکوشیما با نگاهی به ضربات قلم مو و شخصیت های قوی و شدید در نامه، پر از شادی در چهره اش بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که با نگاهی به ضربه های قوی و محکم و شخصیت هایی که در این نامه نوشته شده بودند، Kayo فوکوشیما از خوشحالی بر چهره اش نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A month ago, Premier Wen Jiabao visited the disaster-stricken areas during his official visit to Japan. Kayo Fukushima and her little sister met Premier Wen.
[ترجمه گوگل]یک ماه پیش، نخست وزیر ون جیابائو در جریان سفر رسمی خود به ژاپن از مناطق فاجعه زده بازدید کرد کایو فوکوشیما و خواهر کوچکش با پرمیر ون ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]یک ماه پیش، نخست وزیر ون جیابائو در طی دیدار رسمی خود از ژاپن از مناطق زلزله زده بازدید کرد Kayo فوکوشیما و خواهر کوچکش نخست وزیر ون را دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربه فنی (اسم)
kayo, knockout, ko

ناکاوت (اسم)
kayo

ضربت قاطع (اسم)
kayo, knockout, sockdolager

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

ناک اوت کردن (فعل)
kayo

ضربه فنی کردن (فعل)
kayo, knockout, ko

انگلیسی به انگلیسی

• knock-out, final blow which ends a boxing match (boxing)
knockout, win a boxing match by delivering a punch which knocks the opponent unconscious (boxing)

پیشنهاد کاربران

بپرس