karst

/ˈkɑːrst//karst/

(زمین شناسی) کارست (ناحیه ای که از سنگ های آهکی پر سوراخ و شکاف های ژرف پوشیده شده است و جوی ها و غارهای زیرزمینی دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: karstic (adj.)
• : تعریف: an area where limestone predominates, characterized by ravines, sinks, and caverns caused by underground streams.

جمله های نمونه

1. Karst landforms related more specifically to fluvial activity are discussed in Chapter
[ترجمه گوگل]لندفرم های کارست که به طور خاص به فعالیت رودخانه ای مربوط می شوند در فصل مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]لند فرم های ناخواسته به طور خاص به فعالیت fluvial در فصل مورد بحث و بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Karst cave probing is a very important task in engineering geophysics.
[ترجمه گوگل]کاوش در غار کارست یک کار بسیار مهم در ژئوفیزیک مهندسی است
[ترجمه ترگمان]کاوش غار Karst یک کار بسیار مهم در ژئوفیزیک مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper recorded the Musci of Maolan Karst Forest Area, 186 species (including subspecies and varieties) belong to 9genera and 28 families are reported.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، منطقه جنگلی کارست مائولان، 186 گونه (شامل زیرگونه و واریته) متعلق به 9 جنس و 28 خانواده گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه رکورد Musci جنگل جنگل Maolan، ۱۸۶ گونه (از جمله زیر گونه ها و گونه ها)را ثبت کرد که متعلق به ۹ سرده و ۲۸ خانواده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Epi - Fissure - Karst Zone ( EFKZ ) is commonly observed in karst mountainous area at the middle latitude of P.
[ترجمه گوگل]زون اپی - شکاف - کارست (EFKZ) معمولاً در ناحیه کوهستانی کارستی در عرض جغرافیایی میانی P مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]منطقه Epi - fissure - Karst (EFKZ)عموما در ناحیه کوهستانی karst در عرض جغرافیایی P [ P ] مشاهده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is more, the influence of karst surface of carbonate terrane on red clay formation was analyzed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تأثیر سطح کارستی زمین کربناته بر تشکیل رس قرمز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تاثیر سطح کارستی of بر روی تشکیل خاک رس قرمز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The karst fissure medium can be regarded as dual medium of porosity.
[ترجمه گوگل]محیط شکاف کارست را می توان به عنوان محیط تخلخل دوگانه در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]The کارستی می تواند به عنوان واسط دوگانه تخلخل در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first is the depression karst development pattern from dissolution of karst hill during Indo-Chinese epoch which is the key period for forming space of the reservoir.
[ترجمه گوگل]اولین مورد، الگوی توسعه کارست فرورفتگی ناشی از انحلال تپه کارست در دوران هند و چین است که دوره کلیدی برای تشکیل فضای مخزن است
[ترجمه ترگمان]اولی، الگوی توسعه کارستی depression از انحلال تپه کارستی در عصر هند و چین است که دوره کلیدی تشکیل مخزن می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main water source is fracture - karst water in Middle Ordovician carbonate rocks.
[ترجمه گوگل]منبع اصلی آب، آب شکستگی - کارست در سنگ‌های کربناته اردویسین میانی است
[ترجمه ترگمان]منبع آب اصلی، آب شیرین fracture در صخره های carbonate Middle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main opinion is that the type of karst water source field and technical conditions of exploiting karst water are different in different environmental conditions.
[ترجمه گوگل]نظر اصلی این است که نوع میدان منبع آب کارست و شرایط فنی بهره برداری از آب کارست در شرایط مختلف محیطی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نظر اصلی این است که نوع منبع آب کارستی و شرایط فنی بهره برداری از آب کارستی متفاوت از شرایط محیطی مختلف می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Karst caves are the unique tourism resources, and the main form of tourism development is tour sightseeing, so the transformation rate of cave resource superiority is low.
[ترجمه گوگل]غارهای کارستی منابع منحصر به فرد گردشگری هستند و شکل اصلی توسعه گردشگری، گشت و گذار با تور است، بنابراین میزان دگرگونی برتری منابع غار پایین است
[ترجمه ترگمان]غارهای Karst، منابع گردشگری منحصر به فرد هستند، و شکل اصلی توسعه گردشگری بازدید از تماشا است، بنابراین نرخ تبدیل به برتری منابع غاری پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Karst geomorphic is a key factor to the formation and development of geological disasters.
[ترجمه گوگل]ژئومورفیک کارست یک عامل کلیدی در شکل گیری و توسعه بلایای زمین شناسی است
[ترجمه ترگمان]زمین ریختی یکی از عوامل کلیدی برای شکل گیری و توسعه بلایای زمین شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The organic pollutants exist in karst water with a lower content and superscalar phenomenon only exists in local area.
[ترجمه گوگل]آلاینده‌های آلی در آب‌های کارست با محتوای کمتر و پدیده فوق‌اسکالار فقط در مناطق محلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آلاینده های آلی موجود در آب کارستی با محتوای کم تر و پدیده superscalar تنها در منطقه محلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is more widely known to geomorphologists by its Germanic corruption, Karst.
[ترجمه گوگل]ژئومورفولوژیست ها بیشتر با فساد آلمانی آن، کارست، شناخته شده اند
[ترجمه ترگمان]این به طور گسترده توسط فساد ژرمنی، Karst شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Intermittent drainage, underground watercourses and vast cave systems are features of the karst.
[ترجمه گوگل]زهکشی متناوب، جریان های آب زیرزمینی و سیستم های غار وسیع از ویژگی های کارست است
[ترجمه ترگمان]آبراهه drainage، آبراهه ها زیر زمینی و سیستم های عظیم غار، ویژگی های karst می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] کارست منطقه ای آهکی که تمام جویبارهای آن بصورت مجراهای زیرزمینی در آمده و سطح آن کاملا خشک و برهنه باشد . نوعی الگوی پستی و بلندی در اثر انحلال در سنگهای قابل حل(به ویژه سنگ آهک)ایجاد می شود. فروچاله، غار و آبراهه های زیرزمینی از خصوصیات آن است. نوعی ناهمواری که بوسیله فرآیند انحلال در سنگ آهک، گچ و دیگر سنگها، ایجاد می شود و در حقیقت مجموعه ای از سوراخهای بزرگ، غارها و زهکشی زیرزمینی است. واژه مزبور از زبان آلمانی مشتق شده است. نمونه شاخص چنین ناهمواریهایی در کوههای آلپ دیناریک در یوگسلاوی، شمال غربی و شمال شرقی ایتالیا، دیده می شود؛ اولین بار فرم این ساختارها در یک نقشه توپوگرافی در ducatuscornililice، منتشر شد. واژه مزبور به صورت carst نیز نوشته می شود. - صفت: karstic، - مترادف: karsttopograply و Causse. در این مورد به معنای واژه های psendokarst و thermokarst مراجعه نمایید.
[معدن] کارست (زمین شناسی فیزیکی)
[] کارست
[آب و خاک] کارست

انگلیسی به انگلیسی

• region containing large deposits of limestone (geology)

پیشنهاد کاربران

بپرس