• : تعریف: a method of weaponless self-defense, based on strategically placed hard blows with the elbows or the edges of hands or feet.
جمله های نمونه
1. He holds a black belt in karate.
[ترجمه گوگل]او در کاراته کمربند مشکی دارد [ترجمه ترگمان] اون یه کمربند مشکی تو کاراته داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She's a black belt in karate.
[ترجمه آریا عطریان] او یک کمربند سیاه در کاراته دارد.
|
[ترجمه هلیا جهانی] او یک کمربند مشکی در کاراته دارد
|
[ترجمه گوگل]او یک کمربند مشکی در کاراته است [ترجمه ترگمان]او یک کمربند مشکی در کاراته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's a black belt at karate.
[ترجمه m] او دارای یک کمربند مشکی در کاراته است
|
[ترجمه گوگل]او یک کمربند مشکی در کاراته است [ترجمه ترگمان]او یک کمربند مشکی در کاراته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The karate bout has many similarities to a boxing match.
[ترجمه گوگل]مسابقه کاراته شباهت های زیادی به مسابقه بوکس دارد [ترجمه ترگمان]مسابقه کاراته شباهت های بسیاری با یک مسابقه بوکس دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She's got a brown belt in karate.
[ترجمه گوگل]او یک کمربند قهوه ای در کاراته دارد [ترجمه ترگمان]او یک کمربند قهوه ای در کاراته دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Combat sports such as karate and judo carry with them the risk of injury.
[ترجمه گوگل]ورزش های رزمی مانند کاراته و جودو خطر آسیب را به همراه دارند [ترجمه ترگمان]ورزش های رزمی مانند کاراته و جودو با خطر آسیب رساندن به آن ها انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Alice's boyfriend knew a little karate.
[ترجمه فریماه عرفانی] دوست پسر آلیس یکمی کاراته بلد بود
|
[ترجمه گوگل]دوست پسر آلیس کمی کاراته بلد بود [ترجمه ترگمان]دوست پسر الیس کاراته بلد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cycling and karate are among her hobbies.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری و کاراته از علایق اوست [ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری و کاراته در میان سرگرمی های او هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Kung fu and karate are martial arts.
[ترجمه گوگل]کونگ فو و کاراته از هنرهای رزمی هستند [ترجمه ترگمان]کونگ فو و کاراته هنر رزمی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One karate kick can kill someone.
[ترجمه گوگل]یک ضربه کاراته می تواند یک نفر را بکشد [ترجمه ترگمان] یه ضربه کاراته میتونه یه نفر رو بکشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You karate the walls, you talk tough to the mirror.
[ترجمه گوگل]دیوارها را کاراته می کنی، با آینه سخت صحبت می کنی [ترجمه ترگمان]، تو دیوارها رو می، تو با آینه حرف می زنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pinoy Punsalong was far better in judo and karate than Western boxing.
[ترجمه گوگل]پینوی پونسالونگ در جودو و کاراته به مراتب بهتر از بوکس غربی بود [ترجمه ترگمان]Pinoy Punsalong در رشته جودو بسیار بهتر از بوکس غربی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He saw the storm-troopers practising karate, crowd control, baton practice and their skills with the knife and knuckleduster.
[ترجمه گوگل]او سربازان طوفان را در حال تمرین کاراته، کنترل جمعیت، تمرین باتوم و مهارت هایشان با چاقو و بند انگشت دید [ترجمه ترگمان]او پلیس storm را دید که در حال تمرین کاراته، کنترل جمعیت، تمرین با چاقو و مهارت آن ها با چاقو و knuckleduster است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her weedy children would scamper up to practice karate in the clearing of his property.
[ترجمه گوگل]بچه های علف هرز او برای تمرین کاراته در پاکسازی اموال او به سرعت می رفتند [ترجمه ترگمان]فرزندان پر از علف هرز او به سمت بالا رفتن از زمین به سمت تمرین کاراته حرکت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کاراته (اسم)
karate
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه (اسم)
karate
تخصصی
[کاراته] کاراته - اصطلاح مبارزه با دستهای خالی
انگلیسی به انگلیسی
• japanese method of self-defense which does not use weapons karate is a sport in which people fight using their hands, elbows, feet, and legs.
پیشنهاد کاربران
کارا :خالی ته:دست کاراته:دست خالی ( مبارزه با دست خالی )
کاراته
درواقع مبارزه خیالی ش مربوط به اجرای فرم هست و برای قسمت مبارزه وسیله ای نداره و بهش میگن دست خالی☺