kaleidoscope

/kəˈlaɪdəskoʊp//kəˈlaɪdəskəʊp/

معنی: لوله شکل نما، لوله اشکال نما
معانی دیگر: (هرچیزی که شکل و رنگ آن زود تغییر می کند) دگرگون گر، متغیر، لوله ی شکل نما، (نوعی) شهر فرنگ، زیبانما، خوش نقش نما، تغییر پذیربودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rotating tube in which changing symmetrical forms are created by the reflection, in mirrors set at angles to each other, of small bits of colored class moving in a chamber at one end of the tube.

(2) تعریف: any series of constantly changing colors, phases, or events.
مشابه: motley

جمله های نمونه

1. the lake was a kaleidoscope of changing colors
دریاچه مجموعه ای از رنگ های متغیر بود.

2. His paintings are a kaleidoscope of gorgeous colours.
[ترجمه گوگل]نقاشی‌های او کلیدوسکوپی از رنگ‌های باشکوه است
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها مجموعه ای از رنگ های زیبا و رنگارنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The street bazaar was a kaleidoscope of colours, smells and sounds.
[ترجمه گوگل]بازار کوچه‌ای کلیدوسکوپی از رنگ‌ها، بوها و صداها بود
[ترجمه ترگمان]بازار خیابانی رنگارنگ از رنگ ها، بوها و صداها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This city is a kaleidoscope of colours, smells, and sounds.
[ترجمه گوگل]این شهر تصویری از رنگ ها، بوها و صداهاست
[ترجمه ترگمان]این شهر ترکیبی از رنگ ها، بوها و صداها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bazaar was a kaleidoscope of strange sights and impressions.
[ترجمه گوگل]بازار کالویدوسکوپی بود از مناظر و آثار عجیب
[ترجمه ترگمان]بازار منظره جالبی از مناظر و تاثرات عجیب و غریبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Keep your rough diamonds, your kaleidoscope, your mission, your connectors and your propaganda peddler-routing revolution.
[ترجمه گوگل]الماس‌های درشت خود، نقشه‌برداری، مأموریت، اتصالات و انقلاب تبلیغاتی خود را در مسیریابی دستفروشان نگه دارید
[ترجمه ترگمان]الماس های خشن، kaleidoscope، mission، connectors، connectors و propaganda تبلیغاتی شما را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Further funds flow from the Kaleidoscope programme.
[ترجمه گوگل]بودجه بیشتر از برنامه Kaleidoscope سرازیر می شود
[ترجمه ترگمان]تامین بودجه بیشتر از برنامه Kaleidoscope
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Behind her closed lids, a kaleidoscope of flashing colours whirled giddily.
[ترجمه گوگل]پشت پلک‌های بسته‌اش، کالیدوسکوپی از رنگ‌های چشمک زن به‌هیجان می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]پشت پلک های بسته اش یک kaleidoscope رنگارنگ به صورت giddily می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For Merrill the marriage service was a kaleidoscope of images seen at a distance because of her acute consciousness of Luke's presence.
[ترجمه گوگل]برای مریل، خدمات ازدواج، تصویری از تصاویری بود که از فاصله دور دیده می‌شد، زیرا او از حضور لوک آگاه بود
[ترجمه ترگمان]برای مریل سرویس ازدواج به خاطر آگاهی دقیق او از حضور لوک، در فاصله کمی از تصاویر دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sun and shadow made the landscape a kaleidoscope of color and pattern.
[ترجمه گوگل]خورشید و سایه، منظره را به شکلی از رنگ و طرح تبدیل کردند
[ترجمه ترگمان]خورشید و سایه، منظره را به صورت ترکیبی از رنگ و الگو درآورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They responded with a kaleidoscope of emergency loan programs to a wide array of industries.
[ترجمه گوگل]آنها با برنامه های وام اضطراری به طیف وسیعی از صنایع پاسخ دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها با طیف متنوعی از برنامه های وام اضطراری به طیف وسیعی از صنایع واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He swiftly dismissed the kaleidoscope of memory, oppressed by the urgent need of the present.
[ترجمه گوگل]او به سرعت نمايشگر حافظه را كه تحت فشار نياز مبرم حال حاضر بود، كنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]او به سرعت the را از ذهن بیرون راند و از نیاز فوری زمان حال متاثر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That the twisting kaleidoscope, moves us all in turn.
[ترجمه گوگل]که کالیدوسکوپ چرخان، همه ما را به نوبه خود به حرکت در می آورد
[ترجمه ترگمان] اون لوله لوله twisting همه ما رو به نوبت حرکت میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Bozart Kaleidoscope Dollhouse designed by PMW Architects in 2001 was perhaps the coolest doll house ever.
[ترجمه گوگل]خانه عروسک Bozart Kaleidoscope که توسط معماران PMW در سال 2001 طراحی شد، شاید جالب‌ترین خانه عروسکی بود
[ترجمه ترگمان]The Kaleidoscope Dollhouse که توسط موسسه معماران PMW در سال ۲۰۰۱ طراحی شده بود شاید جالب ترین خانه عروسکی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The controls for Kaleidoscope are pretty straight forward.
[ترجمه گوگل]کنترل‌های Kaleidoscope کاملاً مستقیم هستند
[ترجمه ترگمان]کنترل ها برای Kaleidoscope مستقیما رو به جلو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوله شکل نما (اسم)
kaleidoscope

لوله اشکال نما (اسم)
kaleidoscope

انگلیسی به انگلیسی

• tube containing mirrors which reflect and create constantly changing symmetrical patterns from small pieces of colored glass held at one end of the tube; anything that changes constantly
a kaleidoscope is a tube that you hold in your hand. when you look through one end and turn the tube, you see a changing pattern of colours.
you can refer to any pattern of colours or images that keeps changing as a kaleidoscope; a literary use.
if you refer to a political situation that is in a state of constant change as a kaleidoscope.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A constantly changing pattern or sequence of elements 🎨
🔍 مترادف: Medley
✅ مثال: The bustling city square was a kaleidoscope of colors, sounds, and people from all walks of life.
kaleidoscope
Used to describe a diverse group or collection that is vibrant, dynamic, and ever - changing. It conveys the idea of a constantly shifting and colorful mix of different elements.
گروه یا مجموعه متنوع که پر جنب و جوش، پویا و همیشه در حال تغییر هستند. این ایده ترکیبی پیوسته در حال تغییر و رنگارنگ از عناصر مختلف را منتقل می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The festival was a kaleidoscope of music, art, and food from around the world.
In a discussion about a diverse community, someone might say, “Our town is a kaleidoscope of cultures, languages, and traditions. ”
A writer might describe a fashion show as, “A kaleidoscope of colors, patterns, and styles. ”

شهر فرنگ، یک نمای زیبای تغییر پذیر، یک فریم یا یک الگوی خوش نقش که مدام در حال تغییر است.
The Grand bazaar streets were a kaleidoscope of colours, smells, and sounds
مشکال ( عربی )
عینک هزارنما. [ ع َ / ع ِ ن َ ک ِ هََ / هَِن ُ / ن ِ / ن َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نوعی از شیشه که در آن یک چیز، متعدد نمایان شود. عینک هزاربین. ( آنندراج ) . و رجوع به عینک هزاربین شود :
دل خراب ز وحدت به کثرت انجامد
...
[مشاهده متن کامل]

شکست آینه ها عینک هزارنماست.
سراج المحققین ( از آنندراج ) .
عینک هزاربین . [ ع َ / ع ِ ن َ ک ِ هََ / هَِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از شیشه ، که آن را عینک هزارنما نیز گویند. ( از آنندراج ) . و رجوع به عینک هزارنما شود.
مشکال ( عربی )
زیبابین

تغییر پذیربودن
دستگاه کالئیدوسکوپ

بپرس