1. kabob drippings can be used later
چربی کباب را میشود بعدا مصرف کرد.
2. the meal consisted of rice and kabob and salad
غذا شامل چلو،کباب و سالاد بود.
3. An order of the royal kabob will give you an opportunity to sample each of these.
[ترجمه ترگمان]یک دستور the سلطنتی به شما این فرصت را میدهد که هر کدام از این ها را نمونه کنید
[ترجمه گوگل]سفارش كابب سلطنتی به شما فرصتی میدهد تا هر یك از این موارد را نمونه برداری كنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Other staples of the Uzbek diet include kabob ,laghmon (long, thick noodles often used in soups), and many varieties of bread, called non. Green tea is a common beverage.
[ترجمه ترگمان]کالاهای دیگر رژیم غذایی ازبکستان عبارتند از kabob، laghmon (noodles دراز و ضخیم که اغلب در سوپ)و بسیاری از انواع نان به نام non استفاده میشود چای سبز یک نوشیدنی معمولی است
[ترجمه گوگل]دیگر شاخه های رژیم غذایی ازبک شامل کابو، لاگمن (رشته فرنگی بلند و ضخیم که اغلب در سوپ استفاده می شود) و بسیاری از انواع نان به نام غیر چای سبز یک نوشیدنی معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The full-automatic kabob machine can automatically puncture and connect kabobs, without manual operation, while the processed kabobs have uniform sizes, hi ...