🔹 معادل فارسی پیشنهادی: تضادآفرینی هنری / برجسته سازی از طریق تقابل / تشدید معنا با کنار هم گذاری متضادها
�برجسته تر کردن یا اغراق آمیز ساختن یک عنصر با قرار دادن آن در کنار عنصری متضاد یا متفاوت، به منظور تأکید بر تفاوت ها، تضادها، یا ویژگی های خاص در زمینه ای خلاقانه یا هنری. �
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال های کاربردی:
The artist juxified the softness of the subject by placing it against a harsh industrial background. هنرمند لطافت سوژه را با قرار دادن آن در پس زمینه ای صنعتی و خشن، تضادآفرینی کرد.
To juxify the innocence of childhood, she added elements of war and decay. برای برجسته سازی معصومیت کودکی، عناصر جنگ و زوال را اضافه کرد.
The designer juxified minimalism with chaotic textures to evoke tension. طراح با ترکیب مینیمالیسم و بافت های آشفته، تنش را برانگیخت.
🔹 مترادف های استعاری پیشنهادی:
contrastify – juxtapose dramatically – dialectify – polarize artistically
�برجسته تر کردن یا اغراق آمیز ساختن یک عنصر با قرار دادن آن در کنار عنصری متضاد یا متفاوت، به منظور تأکید بر تفاوت ها، تضادها، یا ویژگی های خاص در زمینه ای خلاقانه یا هنری. �
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال های کاربردی:
The artist juxified the softness of the subject by placing it against a harsh industrial background. هنرمند لطافت سوژه را با قرار دادن آن در پس زمینه ای صنعتی و خشن، تضادآفرینی کرد.
To juxify the innocence of childhood, she added elements of war and decay. برای برجسته سازی معصومیت کودکی، عناصر جنگ و زوال را اضافه کرد.
The designer juxified minimalism with chaotic textures to evoke tension. طراح با ترکیب مینیمالیسم و بافت های آشفته، تنش را برانگیخت.
🔹 مترادف های استعاری پیشنهادی: