justifier


معنی: توجیه کننده
معانی دیگر: توجیه کننده

جمله های نمونه

1. God is just and the justifier (gracious).
[ترجمه گوگل]خداوند عادل و عادل (بخشنده) است
[ترجمه ترگمان]خدا عادل و the (خدای بزرگ)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Immediacy is an import ant justifier for these marks as well.
[ترجمه گوگل]Immediacy یک توجیه کننده مهم برای این علائم نیز است
[ترجمه ترگمان]Immediacy یک مورچه واردات برای این علامت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. God is justifier: that is grace.
[ترجمه گوگل]خدا عادل است: این فیض است
[ترجمه ترگمان]خداوند justifier: این لطف و رحمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. God is the ultimate and only justifier .
[ترجمه گوگل]خداوند نهایت و تنها توجیه کننده است
[ترجمه ترگمان]خداوند نهایی و تنها justifier است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How, for instance, can God be just and yet be "the justifier of the one who has faith in Jesus" (Rom. 3:2?
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، چگونه خدا می تواند عادل باشد و در عین حال "عادل کننده کسی باشد که به عیسی ایمان دارد" (رومیان 3:2؟
[ترجمه ترگمان]مثلا چگونه ممکن است خداوند عادل باشد و در عین حال \"the کسی باشد که به مسیح ایمان دارد\" (Rom) ۳: ۲؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To declare, I say, at this time his righteousness: that he might be just, and the justifier of him which believeth in Jesus.
[ترجمه گوگل]من می گویم که در این زمان عدالت او را اعلام کنم تا عادل باشد و کسی که به عیسی ایمان دارد عادل باشد
[ترجمه ترگمان]در این موقع، من می گویم که در این موقع حق با او است که او می تواند فقط، و the که به مسیح ایمان آورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توجیه کننده (اسم)
justifier, vindicator

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that justifies, validator

پیشنهاد کاربران

بپرس