just in time

جمله های نمونه

1. I got home just in time - it's starting to rain.
[ترجمه گوگل]به موقع به خانه رسیدم - باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه ترگمان]درست به موقع رسیدم خونه - داره بارون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mercifully, I managed to stop the car just in time.
[ترجمه گوگل]خداروشکر، به موقع موفق شدم ماشین را متوقف کنم
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، من درست بموقع اتومبیل را متوقف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The taxi skidded to a halt just in time.
[ترجمه گوگل]تاکسی به موقع متوقف شد
[ترجمه ترگمان]تاکسی به موقع متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I arrived just in time for my flight to London.
[ترجمه گوگل]من درست به موقع برای پروازم به لندن رسیدم
[ترجمه ترگمان]من درست بموقع رسیدم به مقصد لندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maria hit the brakes just in time.
[ترجمه گوگل]ماریا به موقع ترمز گرفت
[ترجمه ترگمان]ماریا درست سر موقع به ترمز ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diving into her bag, she found a handkerchief just in time.
[ترجمه گوگل]با شیرجه رفتن در کیفش، به موقع دستمالی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]به داخل کیفش شیرجه رفت، درست به موقع یک دستمال پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I drew the horse up only just in time.
[ترجمه گوگل]من فقط به موقع اسب را کشیدم
[ترجمه ترگمان]درست سر موقع اسب را بلند کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The car came to a halt just in time to prevent an accident.
[ترجمه گوگل]خودرو به موقع متوقف شد تا از تصادف جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل درست به موقع متوقف شد تا از تصادف جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They ran all the way to the corner just in time to see the bus disappearing up the street.
[ترجمه گوگل]آنها تمام راه را به گوشه ای دویدند تا ناپدید شدن اتوبوس در خیابان را ببینند
[ترجمه ترگمان]درست به موقع به گوشه ای دویدند تا اتوبوس را ببینند که در خیابان ناپدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rescuers reached him just in time.
[ترجمه گوگل]امدادگران به موقع به او رسیدند
[ترجمه ترگمان]امدادرسانان درست سر وقت به او رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sharp-eyed secretary noticed the mistake just in time.
[ترجمه گوگل]یک منشی تیزبین به موقع متوجه اشتباه شد
[ترجمه ترگمان]یک دبیر چشم تیزبین، درست به موقع متوجه اشتباه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. God, it's dead on eight. I'm only just in time.
[ترجمه سیروان] خدای من، دقیقا ساعت هشته. فقط من به موقع رسیدم.
|
[ترجمه گوگل]خدایا، ساعت هشت مرده است من فقط به موقع هستم
[ترجمه ترگمان]خدایا، ساعت هشت مرده من فقط سر وقت هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She made it to the airport just in time to catch her plane.
[ترجمه گوگل]او درست به موقع به فرودگاه رسید تا هواپیمایش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]درست به موقع آن را به فرودگاه رسانده بود تا به هواپیما برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We arrived at the airport just in time to catch the plane.
[ترجمه یاسین] ما درست به موقع به فرودگاه رسیدیم تا به پرواز برسیم
|
[ترجمه گوگل]به موقع به فرودگاه رسیدیم تا هواپیما را بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما درست به موقع به فرودگاه رسیدیم تا هواپیما را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He flung his arm out just in time to stop her falling.
[ترجمه گوگل]درست به موقع دستش را به بیرون پرت کرد تا جلوی افتادن او را بگیرد
[ترجمه ترگمان]درست به موقع دستش را دراز کرد تا نیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] درست سروقت اصطلاحی در تولید برای شیوه ی کار سازندگان طرف قرار داد به گونه ای که محصولات ( قطعات ) خود را درست در زمان مشخص و قبل از رفتن به خط تولید در اختیار کارخانه قرار دهند تا موجودی همواره در کمترین سطح باشد.
[صنعت] درست به موقع، تولید به هنگام، تولید به موقع - سیستمی برای تولید و تحویل واحدهای مورد نیاز، در زمان مورد نیاز و به مقادیر مورد نیاز. عناصر کلیدی در به هنگام بودن عبارتند از حرکت،بیرون کشیدن، کار استاندارد (با موجودی های استاندارد حین فرآیند) و زمان تکت

انگلیسی به انگلیسی

• jit, right before time is up, right before it would be too late (internet chat slang)

پیشنهاد کاربران

On time = درست سر وقت
In time = قبل از وقتِ مقرر
Late = دیر
سروقت. به موقع. دقیقه نود. در زمان دقیق
معنی ضرب المثل - > سر به زنگاه
درست به موقع و در زمان حساس.
درست سر بزنگاه
درست به موقع
دقیقه نود. .
لحظه آخر .
سربزنگاه
به موقع
تولیدبه هنگام

بپرس