jurist

/ˈdʒʊˌrɪst//ˈdʒʊərɪst/

معنی: قانون دان، حقوق دان
معانی دیگر: کارشناس حقوقی، کارشناس قضایی، دادیک شناس، دادیک دان، juristic قانون دان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a judge.
مشابه: judge

(2) تعریف: one who is skilled in or writes expertly on the law; legal expert.

جمله های نمونه

1. Although an honest jurist, Luther does things his way.
[ترجمه گوگل]لوتر اگرچه حقوقدان صادقی است، اما کارها را به روش خودش انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه یک حقوقدان درستکار است، لوتر کارها را به شیوه خود انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The episode dwelling on jurist Robert Bork succeeded, for example, despite dominance by Al Franken and Sen.
[ترجمه گوگل]برای مثال، اپیزود مربوط به حقوقدان رابرت بورک، علیرغم تسلط آل فرانکن و سن، موفق شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، به رغم سلطه by و سناتور سابق، رابرت Bork در این قسمت موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Worse still are cases in which only the jurist seems to be in doubt as to what kind of disposition is involved.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن مواردی است که به نظر می رسد فقط فقیه در مورد نوع منش تردید دارد
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن مواردی هستند که در آن فقط حقوقدان آن شک دارد که چه نوع خلق و خویی در آن دخیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The jurist is therefore able to suggest that the testator intended those sums also to be released.
[ترجمه گوگل]بنابراین فقیه می تواند پیشنهاد کند که موصی له قصد داشته آن مبالغ را نیز آزاد کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین حقوقدان قادر است پیشنهاد کند که موصی قصد انتشار آن مبالغ را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He dismissed both Ulpian the jurist because he was a righteous man and Silvinus the rhetorician, whom he had appointed tutor to Alexander.
[ترجمه گوگل]او هم اولپیان فقیه را برکنار کرد زیرا مردی عادل بود و هم سیلوینوس سخنور را که برای اسکندر معلمی تعیین کرده بود
[ترجمه ترگمان]او هر دو حقوقدان را اخراج کرد، زیرا مرد درستکاری بود و Silvinus the را که او را به عنوان معلم آلکساندر منصوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dole: american jurist and first governor of the Territory of Hawaii ( 1900 - 1903 ).
[ترجمه گوگل]دول: حقوقدان آمریکایی و اولین فرماندار قلمرو هاوایی (1900 - 1903)
[ترجمه ترگمان]دول: حقوقدان آمریکایی و اولین فرماندار منطقه هاوایی (۱۹۰۰ تا ۱۹۰۳)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That USA jurist Pound points out, society is hit by in modern commerce most public wealth is to be composed of contract.
[ترجمه گوگل]حقوقدان ایالات متحده پاوند اشاره می کند، جامعه در تجارت مدرن آسیب دیده است، بیشتر ثروت عمومی باید از قرارداد تشکیل شود
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Pound پوند حقوق دانان آمریکا، جامعه به وسیله تجارت مدرن مورد هدف قرار می گیرد و بیشتر ثروت مردم قرار است از قرارداد تشکیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr. HAN Depei is a famous Jurist, educationalist and social practitioner of China.
[ترجمه گوگل]آقای HAN Depei یک حقوقدان مشهور، مربی و متخصص اجتماعی چین است
[ترجمه ترگمان]آقای han Depei یک متخصص مشهور Jurist، educationalist و پزشک اجتماعی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hugo Grotius (1583-16 a great Dutch jurist and thinker, was not only one of the fathers of modern international law, but also the author of an influential natural law philosophy.
[ترجمه گوگل]هوگو گروتیوس (1583-1616 حقوقدان و متفکر بزرگ هلندی، نه تنها یکی از پدران حقوق بین الملل مدرن بود، بلکه نویسنده یک فلسفه حقوق طبیعی تأثیرگذار بود
[ترجمه ترگمان]هوگو گروتیوس (۱۵۸۳ - ۱۶)حقوقدان و متفکر بزرگ هلندی، تنها یکی از پدران حقوق بین الملل نوین نبود، بلکه مولف یک فلسفه موثر قانون طبیعی نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Salmon Portland Chase was an American politician and jurist in the Civil War era.
[ترجمه گوگل]سالمون پورتلند چیس یک سیاستمدار و حقوقدان آمریکایی در دوران جنگ داخلی بود
[ترجمه ترگمان]سالمون پورتلند تریل بلیزرز سیاست مدار و حقوقدان آمریکایی در دوره جنگ داخلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides, the Belgium distinguished jurist R . C . van Caenegem is another important scholar in this research area.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حقوقدان برجسته بلژیک R سی ون کانگم یکی دیگر از محققین مهم در این حوزه تحقیقاتی است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بلژیک حقوقدان برجسته است ج وان Caenegem یک محقق مهم دیگر در این حوزه پژوهشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. MESEREAU: The judge was an outstanding jurist.
[ترجمه گوگل]مزرو: قاضی فقیهی برجسته بود
[ترجمه ترگمان]MESEREAU: قاضی یک حقوقدان برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the 19 th century, the German jurist Savigny created the.
[ترجمه گوگل]در قرن نوزدهم، حقوقدان آلمانی ساویگنی این قانون را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در قرن ۱۹، حقوقدان آلمانی موفق به ایجاد پرونده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is a learn jurist, who has written several books on civil law.
[ترجمه گوگل]وی از حقوقدانان متبحر است که چندین کتاب در زمینه حقوق مدنی نوشته است
[ترجمه ترگمان]او یک حقوقدان آموزش است که چندین کتاب در زمینه حقوق مدنی نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Patrick Devlin was an outstanding judge and brilliant jurist.
[ترجمه گوگل]پاتریک دولین قاضی برجسته و فقیهی برجسته بود
[ترجمه ترگمان]پاتریک دولین \"یه قاضی عالی و مشاور عالی بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قانون دان (اسم)
lawyer, jurisconsult, jurist, legist

حقوق دان (اسم)
lawyer, jurisconsult, jurist

انگلیسی به انگلیسی

• legal expert, judge, lawyer
a jurist is a person who is an expert on law; a formal word.

پیشنهاد کاربران

This term refers to a judge who is highly knowledgeable in the law and has expertise in legal matters. The Jurist is well - versed in legal principles and applies them to make informed decisions in court.
...
[مشاهده متن کامل]

قاضی که در امور حقوقی دانش بالایی دارد و در امور حقوقی تخصص داشته باشد.
این قاضی به اصول حقوقی مسلط و آنها را برای تصمیم گیری آگاهانه در دادگاه به کار می گیرد.
مثال؛
We need to present strong arguments to convince the Jurist of our position.
During a trial, a witness might be asked, “Can you explain this concept in simpler terms for the Jurist?”
A legal commentator might write, “The Jurist’s extensive legal knowledge allows them to analyze cases from various perspectives and make sound judgments. ”

حقوق دان
مثال:
women jurists sit on the tribunal
زنان حقوق دان در هیئت داوری قرار گرفتند.
فقیه
His maternal grandfather was a local jurist, Judge Campbell Slemp
به معنی حقوقدان آکادمیک است

بپرس