1. معنای تحتاللفظی ( A Literal Guard Dog ) 
 - EN: The junkyard is protected by a massive, snarling junkyard dog.  
- FA: این خرابه ی فلزات توسط یک سگ نگهبانِ عظیم و غرّان محافظت می شود.
2. وصف یک وکیل سرسخت ( Describing a Fierce Lawyer )
... [مشاهده متن کامل]
 - EN: In the courtroom, he has a reputation as a junkyard dog; he never lets a witness off the hook.  
- FA: در دادگاه، او به عنوان یک فرد بسیار خشن و بی رحمانه شهرت دارد؛ او هرگز از یک شاهد ساده نمی گذرد.
3. روحیه دفاعی ( A Defensive Mentality )
 - EN: When it comes to protecting her family, she turns into a real junkyard dog.  
- FA: وقتی پای دفاع از خانواده اش به میان می آید، به یک محافظ بی پروای سرسخت تبدیل می شود.
4. استراتژی تجاری ( A Business Strategy )
 - EN: The company adopted a junkyard dog approach to competition, undercutting everyone's prices.  
- FA: این شرکت یک استراتژی تهاجمی و بیرحمانه برای رقابت در پیش گرفت و قیمت های همه را زیر زد.
5. سیاست ( In Politics )
 - EN: The senator's junkyard dog chief of staff is known for attacking opponents in the press.  
- FA: رئیس ستاد سناتور که به شدت خشن و متجاوز است، به دلیل حمله به حریفان در مطبوعات معروف است.
6. همایند با صفت ( Adjective Collocation )
 - EN: He has that junkyard - dog mentality—always ready for a fight.  
- FA: او آن ذهنیتِ سرسخت و جنگنده را دارد — همیشه آماده ی یک درگیری است.
7. همایند با فعل ( Verb Collocation )
 - EN: You have to fight like a junkyard dog to survive in this industry.  
- FA: برای زنده ماندن در این صنعت، باید مثل یک سگِ نگهبانِ بی پروا جنگید.
8. با connotations مثبت ( With Positive Connotations - Determination )
 - EN: She doesn't have the best resources, but she's got the heart of a junkyard dog and never gives up.  
- FA: او بهترین منابع را ندارد، اما قلب یک مبارزِ سمج را دارد و هرگز تسلیم نمی شود.
- - -
نکته مهم: ترجمه این اصطلاح همیشه تحت اللفظی نیست و بر اساس context باید معادل مناسبی مانند "بی پروا و سرسخت"، "خشن و متجاوز"، یا "مبارز سمج" انتخاب شود.
deepseek 

- FA: این خرابه ی فلزات توسط یک سگ نگهبانِ عظیم و غرّان محافظت می شود.
2. وصف یک وکیل سرسخت ( Describing a Fierce Lawyer )
... [مشاهده متن کامل]
- FA: در دادگاه، او به عنوان یک فرد بسیار خشن و بی رحمانه شهرت دارد؛ او هرگز از یک شاهد ساده نمی گذرد.
3. روحیه دفاعی ( A Defensive Mentality )
- FA: وقتی پای دفاع از خانواده اش به میان می آید، به یک محافظ بی پروای سرسخت تبدیل می شود.
4. استراتژی تجاری ( A Business Strategy )
- FA: این شرکت یک استراتژی تهاجمی و بیرحمانه برای رقابت در پیش گرفت و قیمت های همه را زیر زد.
5. سیاست ( In Politics )
- FA: رئیس ستاد سناتور که به شدت خشن و متجاوز است، به دلیل حمله به حریفان در مطبوعات معروف است.
6. همایند با صفت ( Adjective Collocation )
- FA: او آن ذهنیتِ سرسخت و جنگنده را دارد — همیشه آماده ی یک درگیری است.
7. همایند با فعل ( Verb Collocation )
- FA: برای زنده ماندن در این صنعت، باید مثل یک سگِ نگهبانِ بی پروا جنگید.
8. با connotations مثبت ( With Positive Connotations - Determination )
- FA: او بهترین منابع را ندارد، اما قلب یک مبارزِ سمج را دارد و هرگز تسلیم نمی شود.
- - -
نکته مهم: ترجمه این اصطلاح همیشه تحت اللفظی نیست و بر اساس context باید معادل مناسبی مانند "بی پروا و سرسخت"، "خشن و متجاوز"، یا "مبارز سمج" انتخاب شود.

آدم پرخاشگر و سرسخت - اسم مرکب
He plays defense like a junkyard dog 
آدم سمج و پاپیچ ( در رقابت یا دعوا ) - اسم مرکب
The lawyer was a real junkyard dog in the courtroom 
گردن کلفت / لات - اسم مرکب
... [مشاهده متن کامل]
Dont mess with him he is a junkyard dog 
سگ نگهبان آشغال دونی ( معنی تحت اللفظی ) - اسم مرکب
The actual junkyard dog barked at us 
آدم سمج و پاپیچ ( در رقابت یا دعوا ) - اسم مرکب
گردن کلفت / لات - اسم مرکب
... [مشاهده متن کامل]
سگ نگهبان آشغال دونی ( معنی تحت اللفظی ) - اسم مرکب