junkie or junky


(در مورد خوراک یا علاقه یا فعالیت و غیره) خوگرفته، مرده ی کاری، (خودمانی)، معتاد به مواد مخدر (به ویژه هرویین)

پیشنهاد کاربران

1. کسی که به مواد مخدر معتاد است ( به ویژه به هروئین یا مواد سنگین )
1️⃣ He's just a junky who can't stop using drugs. – او فقط یک معتاد است که نمی تواند مصرف مواد را متوقف کند.
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

2. کسی که به چیزی به شدت وابسته یا علاقه مند است ( در ترکیب با اسم دیگر می آید، مثل TV junky, news junky )
2️⃣ My brother is a video game junky. – برادرم دیوانه ی بازی های ویدیویی است.
3️⃣ She's a fitness junky who goes to the gym every day. – او عاشق ورزش است و هر روز به باشگاه می رود.
4️⃣ I'm kind of a news junky—I read headlines all day. – من تا حدی معتاد اخبارم، تمام روز تیترها را می خوانم.
- - -
3. ( غیررایج تر ) چیزی که کیفیت پایینی دارد یا به درد نمی خورد , بنجول
5️⃣ This phone feels junky compared to the new model. – این گوشی در مقایسه با مدل جدید بی کیفیت به نظر می رسد.
کلمه های junkie و junky تلفظ یکسانی دارند، اما معنی و کاربردشان فرق دارد 👇
- - -
1. junkie ( با ie )
✅ شکل درست تر و رایج تر برای انسان است.
یعنی �معتاد� یا �کسی که به چیزی خیلی وابسته است�.
1️⃣ He's a drug junkie. – او یک معتاد به مواد مخدر است.
2️⃣ She's a coffee junkie. – او به قهوه معتاد است.
3️⃣ I'm a travel junkie. – من عاشق سفرم ( نمی توانم بدون سفر بمانم ) .
🔹 بنابراین وقتی از آدم ها حرف می زنیم، بنویس: junkie
- - -
2. junky ( با y )
✅ بیشتر به معنی بی کیفیت، بنجل، خراب یا آشغال وار است.
گاهی هم به صورت صفت برای اشیا یا چیزها می آید.
4️⃣ This old car is pretty junky. – این ماشین قدیمی خیلی بنجل است.
5️⃣ The apartment looks junky and dirty. – آپارتمان ظاهری زشت و کثیف دارد.
🔹 بنابراین وقتی از چیزها یا اشیا بی کیفیت حرف می زنیم، بنویس: junky
- - -
خلاصه اش 🧠
junkie → برای آدم ها ( معتاد یا علاقه مند افراطی )
junky → برای چیزها ( بی کیفیت، بنجل )
Chatgpt