juice someone up

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی : انرژی دادن به کسی / شارژ روحی یا جسمی کردن / هیجان زده کردن ( در برخی موارد: مست کردن یا دارو زدن برای تقویت عملکرد )
🔹 مثال ها:
She juiced me up with her pep talk—I’m ready to crush this presentation. با حرف های انگیزشی اش منو شارژ کرد—آماده ام برای ارائه.
...
[مشاهده متن کامل]

They juiced up the party with loud music and lights. با موسیقی بلند و نورپردازی مهمونی رو پرانرژی کردن.
He got juiced up at the bar and started dancing like crazy. توی بار مست شد و شروع کرد دیوانه وار رقصیدن.
🔹 مترادف ها: energize – hype up – rev up – boost – stimulate – charge up