juggler

/ˈdʒəɡələr//ˈdʒʌɡlə/

معنی: تردست، چشم بند، شعبده باز، طاس باز
معانی دیگر: تردست، شعبده باز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who performs feats of juggling.

(2) تعریف: one who employs deceptive tricks or fraud.

جمله های نمونه

1. Dick was a juggler, who threw mists before your eyes.
[ترجمه گوگل]دیک یک شعبده باز بود که مه را جلوی چشمان شما می انداخت
[ترجمه ترگمان]دیک یک شعبده بازی بود که در مقابل چشمان شما مه مه را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A juggler needs great dexterity.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز به مهارت زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی به تردستی بسیار احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The juggler juggled three bottles.
[ترجمه گوگل]شعبده باز سه بطری را فریب داد
[ترجمه ترگمان]شعبده باز سه بطری را به صدا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the moment the President is like a juggler with a lot of balls in the air at once.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر رئیس جمهور مانند یک شعبده باز است که در آن تعداد زیادی توپ به طور همزمان در هوا است
[ترجمه ترگمان]در این لحظه رئیس جمهور مثل یک شعبده بازی با مقدار زیادی توپ در هوا می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A juggler was entertaining a theatre queue, turning an orange, a book and a saucepan in an incongruous circle.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز در حال سرگرم کردن یک صف تئاتر بود، یک پرتقال، یک کتاب و یک قابلمه را در یک دایره نامتجانس رنگ می کرد
[ترجمه ترگمان]یک شعبده باز در حال سرگرم کردن یک صف تئاتر، تبدیل یک پرتقال، یک کتاب و یک ماهی تابه در یک دایره نامناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The juggler juggled three flasks.
[ترجمه گوگل]شعبده باز سه قمقمه را فریب داد
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی بر روی سه flasks چیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They danced as if hurled by some titanic juggler from below the edge of the world.
[ترجمه گوگل]آنها طوری رقصیدند که گویی توسط یک شعبده باز غول پیکر از زیر لبه جهان پرتاب شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها چنان می رقصیدند که انگار یک شعبده باز غول پیکر از زیر لبه دنیا به این طرف و آن طرف پرتاب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Daredevil Daisy likes the high wire, but juggler Jack prefers his feet firmly on the ground.
[ترجمه گوگل]دردویل دیزی سیم بلند را دوست دارد، اما شعبده باز جک ترجیح می دهد پاهایش محکم روی زمین باشد
[ترجمه ترگمان]Daredevil دی زی از سیم بلند خوشش می آید، اما شعبده بازی Jack پاهایش را محکم روی زمین ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The juggler was the amazement of the whole city.
[ترجمه گوگل]شعبده باز مایه حیرت تمام شهر بود
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی از همه این شهر حیرت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His clowning is founded on extreme skill as juggler and acrobat.
[ترجمه گوگل]دلقک او بر اساس مهارت فوق العاده به عنوان شعبده باز و آکروبات است
[ترجمه ترگمان]بازی او با مهارت بسیار زیادی به عنوان شعبده باز و ماهر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aa magician or juggler sleight - of - hand.
[ترجمه گوگل]یک جادوگر یا شعبده باز - از - دست
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی یا تردستی شعبده بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A juggler really runs a race with gravity.
[ترجمه گوگل]یک شعبده باز واقعاً یک مسابقه را با جاذبه می دود
[ترجمه ترگمان]یک شعبده باز واقعا یک مسابقه با جاذبه را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only when a juggler misses catching his ball does he appeal to me.
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که یک شعبده باز نتواند توپش را بگیرد، برای من جذابیت دارد
[ترجمه ترگمان]فقط در مواقعی که یک شعبده بازی دلش برای گرفتن توپ او تنگ می شود، به من التماس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The juggler conjured a rabbit out of a hat.
[ترجمه گوگل]شعبده باز یک خرگوش را از کلاه درآورد
[ترجمه ترگمان]شعبده بازی یک خرگوش را از کلاه بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Susan was a master juggler, but her busy schedule took a toll.
[ترجمه گوگل]سوزان یک شعبده باز چیره دست بود، اما مشغله کاری او تأثیر منفی گذاشت
[ترجمه ترگمان]سوزان یک شعبده باز ماهر بود، اما برنامه شلوغ او تلفاتی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تردست (اسم)
juggler

چشم بند (اسم)
blind, cole, juggler, conjuror

شعبده باز (اسم)
cole, juggler, thimblerigger, fire eater

طاس باز (اسم)
juggler, prestidigitator, dicer

تخصصی

[نفت] مهار

انگلیسی به انگلیسی

• one who juggles; manipulator, deceiver, trickster
a juggler is someone who juggles in order to entertain people.

پیشنهاد کاربران

آکروبات
همون "ژانگولر/جانگولر" خودمون
شعبده باز

بپرس