judo

/ˈdʒuːˌdoʊ//ˈdʒuːdəʊ/

معنی: کشتی جودو، فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی
معانی دیگر: (ژاپنی) جودو (ورزشی که از جوجیتسو مشتق شده است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: judoist (n.)
• : تعریف: the sport or discipline of fighting without weapons, based on jujitsu but prohibiting harmful blows or throws.

جمله های نمونه

1. She managed to get the man in a judo hold.
[ترجمه گوگل]او موفق شد مرد را در جودو نگه دارد
[ترجمه ترگمان]اون موفق شد که اون مرد رو تو judo ببینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I go in for stamp collecting and judo.
[ترجمه گوگل]من برای جمع آوری تمبر و جودو می روم
[ترجمه ترگمان] من میرم تمبر جمع کنم و جودو بعدش عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Murray is a judo black belt.
[ترجمه Narges] موری کمربند سیاه در جودو دارد
|
[ترجمه گوگل]موری یک کمربند سیاه جودو است
[ترجمه ترگمان]موری یک کمربند سیاه در جودو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's a bronze medallist in judo.
[ترجمه گوگل]او دارنده مدال برنز جودو است
[ترجمه ترگمان]او مدال برنز در جودو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Combat sports such as karate and judo carry with them the risk of injury.
[ترجمه گوگل]ورزش های رزمی مانند کاراته و جودو خطر آسیب را به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]ورزش های رزمی مانند کاراته و جودو با خطر آسیب رساندن به آن ها انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's a black belt in judo.
[ترجمه گوگل]او یک کمربند مشکی در جودو است
[ترجمه ترگمان] اون یه کمربند مشکی تو جودو - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wrestling elbowed judo out of the 1994 Games.
[ترجمه گوگل]کشتی با آرنج جودو را از بازی های 1994 خارج کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی با آرنج از مسابقات ۱۹۹۴ خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sandy's a black belt in judo.
[ترجمه گوگل]سندی یک کمربند مشکی در جودو است
[ترجمه ترگمان]سندی \"یه کمربند مشکی تو judo\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I go in for judo.
[ترجمه گوگل]من برای جودو میرم
[ترجمه ترگمان]من میرم judo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He threw me to the ground with a judo throw.
[ترجمه گوگل]با پرتاب جودو مرا روی زمین انداخت
[ترجمه ترگمان]او مرا به زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's got a brown belt in judo.
[ترجمه گوگل]او در جودو کمربند قهوه ای دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه کمربند قهوه ای تو جودو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pinoy Punsalong was far better in judo and karate than Western boxing.
[ترجمه گوگل]پینوی پونسالونگ در جودو و کاراته به مراتب بهتر از بوکس غربی بود
[ترجمه ترگمان]Pinoy Punsalong در رشته جودو بسیار بهتر از بوکس غربی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For instance,(sentence dictionary) judo flyweight Karen Briggs grappling on with a dislocated shoulder shoved back in its socket.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کارن بریگز، مگس‌وزن جودو (فرهنگ لغت‌نامه) که با شانه‌ای که دررفته به عقب فرو رفته است، دست و پنجه نرم می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دسته مگس وزن (واژه نامه محکومیت)جودوی جودو خانم کارن بری گز با شانه از هم جدا شده در سوکت خود دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He thinks he's a judo star in the making - and, he might well be!
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که او یک ستاره جودو در حال ساخت است - و ممکن است او هم باشد!
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که اون یه ستاره judo که در حال ساخته شده - و شاید هم خوب باشه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her current enthusiasm is judo.
[ترجمه گوگل]اشتیاق فعلی او جودو است
[ترجمه ترگمان]شور و شوق کنونی او جودو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی جودو (اسم)
judo

فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی (اسم)
judo

انگلیسی به انگلیسی

• japanese form of martial arts which emphasises the use of speed and leverage in defeating one's opponent (developed from jujitsu)
judo is a japanese sport or martial art in which two people fight and try to throw each other to the ground.

پیشنهاد کاربران

جو دُ
JOO

dow
جو : انعطاف و نرمش
دو : راه و روش ، طریقت عرفانی و فلسفی
جودو : طریقت نرمش پذیری و ملایمت و نرمخویی ، روش انعطاف پذیری در بکار بردن حمله و نیروی و وزن
مهاجم علیه خودش .

بپرس