دیکشنری
مترجم
بپرس
judgeship
/ˈdʒədʒˌʃɪp/
/ˈdʒədʒˌʃɪp/
معنی
: قضاوت، منصب قضا
معانی دیگر
: (مقام یا مسئولیت یا دوران تصدی قاضی) قاضی گری، شغل قضاوت، دوران قضاوت، کادیکی
جمله های نمونه
1. finally, he rose to the dignity of a judgeship
بالاخره به مقام رفیع قضاوت ارتقا یافت.
مترادف ها
قضاوت
(اسم)
witting, sentence, adjudication, verdict, judgeship, view
منصب قضا
(اسم)
judgeship
انگلیسی به انگلیسی
• position or duties of a judge
پیشنهاد کاربران
دادرسی
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها