judges

/ˈdʒʌdʒəz//ˈdʒʌdʒɪz/

(انجیل) کتاب داوران، سفر داوران، سفر داوران مخفف: judg و jgs و jud

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a book of the Old Testament that relates the history of the Jews between the death of Joshua and the birth of Samuel.

جمله های نمونه

1. judges carefully noted the points of each horse
داوران به دقت مشخصات هر یک از اسب ها را مورد ملاحظه قرار می دادند.

2. judges were trying to be efficient implements of justice
قضات می کوشیدند که مجریان موثر عدالت باشند.

3. itinerating judges
قضات سیار

4. a panel of judges at the ice-skating contest
گروه داوران مسابقات اسکی روی یخ

5. something that shakes the judges from their benches
آنچه که قضات را در مسند خود به لرزه در می آورد

6. he was one of the judges who couldn't be bought
او یکی از قضاتی بود که نمی شد او را با پول خرید.

7. to return a list of all judges
فهرست کلیه ی قضات را گزارش دادن

8. he can take any measure that he judges necessary
او می تواند هر اقدامی که لازم بداند اتخاذ کند.

9. the final decision is in the hands of the judges
تصمیم نهایی در دست قضات است.

10. Judges had been engaging in sexual orgies.
[ترجمه گوگل]قضات در عیاشی های جنسی شرکت می کردند
[ترجمه ترگمان]قاضیان در orgies جنسی قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who judges best of a man,his enemies or himself?
[ترجمه گوگل]چه کسی در مورد یک انسان بهتر قضاوت می کند، دشمنان او یا خودش؟
[ترجمه ترگمان]کسی که بهترین داور آن مرد باشد، دشمنانش یا خود او؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The judges awarded both finalists equal points.
[ترجمه گوگل]داوران به هر دو فینالیست امتیاز مساوی دادند
[ترجمه ترگمان]داوران به هر دو فینالیست امتیازهای مساوی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Judges are advised to show greater leniency towards first - time offenders.
[ترجمه گوگل]به قضات توصیه می شود نسبت به مجرمان برای اولین بار نرمش بیشتری نشان دهند
[ترجمه ترگمان]به قضات توصیه می شود که نسبت به متخلفان بار اول ملایمت بیشتری نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The judges all concurred in giving Mary the prize.
[ترجمه گوگل]داوران همه با دادن جایزه به مریم موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]داوران همه با اعطای جایزه به مری موافقت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His designs were highly commended by the judges .
[ترجمه گوگل]طرح های او به شدت مورد تحسین داوران قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]داوران به شدت مورد تحسین داوران قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Two of the judges disagreed with the verdict.
[ترجمه گوگل]دو تن از قضات با این حکم مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]دو تن از قضات با این حکم مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• 7th book of the old testament that tells the history of israel under political and religious leaders known as the judges

پیشنهاد کاربران

داوری کردن بر اساس دانسته ها و اطلاعات
قضاوت میکند، ارزیابی میکند
داور ها ( داوران ) ، قاضی ها ( قضات )
داوران؛ قضات؛ کارشناسان
داور
قضات

بپرس