judder

/ˈdʒʌdər//ˈdʒʌdə/

(انگلیس) لرزیدن، متزلزل بودن، لق بودن

جمله های نمونه

1. The train juddered to a halt.
[ترجمه گوگل]حرکت قطار متوقف شد
[ترجمه ترگمان]قطار متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He slammed on the brakes and the car juddered to a halt.
[ترجمه گوگل]به شدت روی ترمز کوبید و ماشین به سرعت ایستاد
[ترجمه ترگمان]او ترمز کرد و ماشین متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The car gave a sudden judder, then stopped dead.
[ترجمه گوگل]ماشین یک تکان ناگهانی داد، سپس مرده ایستاد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ناگهان تکانی به خود داد و خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The car juddered and ground to a halt right in the middle of the road.
[ترجمه گوگل]ماشین تکان خورد و درست در وسط جاده متوقف شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به سرعت در وسط جاده متوقف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lift started off, juddered, and went out of action.
[ترجمه گوگل]بالابر شروع شد، تکان خورد و از میدان خارج شد
[ترجمه ترگمان]آسانسور شروع به حرکت کرد و شروع به حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The engine gave a sudden judder.
[ترجمه گوگل]موتور یک تکان ناگهانی داد
[ترجمه ترگمان]موتور روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Axiam judders and shakes like a very early classic bike then slowly gains momentum rather than actually accelerating.
[ترجمه گوگل]آکسیام مانند یک دوچرخه کلاسیک اولیه می لرزد و تکان می خورد، سپس به آرامی به جای شتاب گرفتن، شتاب بیشتری به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]Axiam judders و shakes مانند یک موتور کلاسیک بسیار زود حرکت می کنند و به کندی حرکت می کنند تا اینکه در واقع شتاب بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ship leaped and juddered as if trying to turn to inside out.
[ترجمه گوگل]کشتی می پرید و جوری می لرزید که انگار می خواست به داخل بچرخد
[ترجمه ترگمان]کشتی از جا پرید و مثل اینکه بخواهد به درون بیاید، از جا جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The engine juddered to life.
[ترجمه گوگل]موتور جان گرفت
[ترجمه ترگمان]موتور به زندگی باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The elevator doors juddered open when we reached the fifth floor.
[ترجمه گوگل]وقتی به طبقه پنجم رسیدیم درهای آسانسور با لرزش باز شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به طبقه پنجم رسیدیم، دره ای آسانسور باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We say it eliminates "some of the judder" because the judder comes from two sources.
[ترجمه گوگل]ما می گوییم «بعضی از جودر» را از بین می برد، زیرا جودر از دو منبع می آید
[ترجمه ترگمان]ما می گوییم که \"برخی از the\" را حذف می کند زیرا the از دو منبع می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, judder from a low sampling rate remains.
[ترجمه گوگل]با این حال، تکان از نرخ نمونه پایین باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]با این حال، judder از نرخ نمونه برداری پایین باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The correlation between judder and rumble was analyzed. It was proposed that brake judder problem can be solved along with some other relative problems.
[ترجمه گوگل]همبستگی بین لرزش و سر و صدا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت پیشنهاد شد که مشکل لرزش ترمز در کنار برخی مشکلات نسبی دیگر قابل حل است
[ترجمه ترگمان]همبستگی بین judder و rumble مورد بررسی قرار گرفت همچنین پیشنهاد شد که مساله ترمز ترمز همراه با برخی مشکلات نسبی دیگر حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A comprehensive study on brake judder, including phenomena, mechanism, influence factors, research methods and control measures was done in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله مطالعه جامعی در مورد لرزش ترمز شامل پدیده ها، مکانیسم، عوامل تاثیرگذار، روش های تحقیق و اقدامات کنترلی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه جامع بر روی سیستم ترمز، از جمله پدیده، مکانیزم، عوامل نفوذ، روش های تحقیق و اقدامات کنترلی در این مقاله انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• violent vibration, shudder, rapid shaking; intense vibration in an aircraft
shake violently and quickly, vibrate violently and rapidly, shudder
if something judders, it shakes and vibrates violently.

پیشنهاد کاربران

To “judder” refers to a rapid shaking or vibrating movement. It can also describe a stuttering or jerking motion.
لرزیدن سریع یا حرکت ارتعاشی.
**************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“The car juddered as it struggled to climb the steep hill. ”
A person might say, “I could feel the ground judder during the earthquake. ”
In a discussion about video games, someone might mention, “The controller juddered in my hands as the car crashed in the game. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-shake/

بپرس