• : تعریف: without happiness or joy; dismal or sad. • متضاد: cheerful, joyful • مشابه: cheerless
جمله های نمونه
1. a joyless person
آدم دل مرده
2. Jane is trapped in a joyless marriage.
[ترجمه علیرضا] جِین در یک عروسی ناخوشایند گیر افتاده است.
|
[ترجمه گوگل]جین در یک ازدواج بدون شادی به دام افتاده است [ترجمه ترگمان]جین توی یه ازدواج آزاد گیر افتاده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To her, life seems grey and joyless.
[ترجمه گوگل]برای او، زندگی خاکستری و بدون شادی به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]به نظر او، زندگی خاکستری و شاد به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was a joyless odor in the air now somewhat reminiscent of liquid soap.
[ترجمه گوگل]بوی بدی در هوا بود که اکنون تا حدودی یادآور صابون مایع است [ترجمه ترگمان]گاهی بوی صابون می داد که بوی صابون مایع را به یاد می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Childhood, perhaps, gives too joyless a picture of the tendrils of home that Thomas brought with him from boyhood.
[ترجمه گوگل]دوران کودکی، شاید، تصویری بسیار بینشاط از پیچکهای خانهای که توماس از دوران کودکی با خود آورده بود به دست میدهد [ترجمه ترگمان]شاید دوران کودکی، تصویری از پیچک های خانه می دهد که توماس از دوران کودکی باخود به همراه آورده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Throughout there was a joyless kind of determination never to be proved wrong.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر یک نوع عزم شادی آور وجود داشت که هرگز اشتباه نشویم [ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، هیچ نوع اراده joyless وجود نداشت که ثابت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For them, the present system means joyless drudgery, semistarvation, rags and premature death.
[ترجمه گوگل]از نظر آنها، نظام کنونی به معنای مشقتهای بدون لذت، نیمه گرسنگی، ژنده پوشی و مرگ زودرس است [ترجمه ترگمان]به خاطر آن ها، سیستم فعلی به معنی جان کندن و جان کندن و مرگ و مرگ نابهنگام است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. On one individual job joyless. How should I abreact?
[ترجمه گوگل]در یک شغل انفرادی خوشحال نیست چگونه باید مخالفت کنم؟ [ترجمه ترگمان]از یه کار شخصی محروم شدم از کجا بدانم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I see many students taking 2premedical courses with joyless 2tenacity.
[ترجمه گوگل]من دانشآموزان زیادی را میبینم که 2 دورههای پیشپزشکی را با سرسختی بدون شادی میگذرانند [ترجمه ترگمان]من بسیاری از دانش آموزان را می بینم که ۲ رشته premedical را با سرسختی joyless ۲ محروم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Home Huang foal why so joyless?
[ترجمه گوگل]صفحه اصلی کره کره هوانگ چرا اینقدر بی شادی؟ [ترجمه ترگمان]چرا اینقدر خوشحالی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sarah repeatedly tried to fast from compulsive, joyless praise - seeking.
[ترجمه گوگل]سارا مکرراً سعی می کرد از ستایش اجباری و بدون شادی روزه بگیرد [ترجمه ترگمان]سارا چندین بار تلاش کرد که به دنبال تحسین از وسواسی اجباری و بدون لذت بردن از وسواس فکری، سریع عمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What business should do when is he joyless?
[ترجمه گوگل]چه کاری باید انجام دهد وقتی او خوشحال نیست؟ [ترجمه ترگمان]چه کاری باید بکنیم وقتی که اون خوشحاله؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. How does so much person think he joyless always?
[ترجمه گوگل]چگونه بسیاری از افراد فکر می کنند که همیشه خوشحال هستند؟ [ترجمه ترگمان]چطور این همه آدم فکر می کنه که اون همیشه خوشحاله؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Even on calm days, Tehran wears a scowling, joyless aspect.
[ترجمه گوگل]حتی در روزهای آرام، تهران حالتی اخم آمیز و بی شادی به تن دارد [ترجمه ترگمان]تهران حتی در روزه ای آرام، جنبه scowling و joyless را به پا دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Why is the person joyless can you have sadness?
[ترجمه گوگل]چرا فرد بی شادی است آیا شما غمگین هستید؟ [ترجمه ترگمان]چرا شخص نمی تونه غم و اندوه داشته باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید