joviality

/ˌdʒoʊvɪˈælɪti//ˌdʒəʊvɪˈælɪti/

معنی: طرب، شوخ بودن
معانی دیگر: خوشی، شو  بودن

جمله های نمونه

1. There's a very thin dividing line between joviality and hysteria.
[ترجمه گوگل]یک خط تقسیم بسیار نازک بین شادی و هیستری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین joviality و hysteria یک خط ارتباطی بسیار باریک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I notice his increased joviality and the way he's started colouring his hair.
[ترجمه گوگل]متوجه شوخ طبعی او و رنگ کردن موهایش شدم
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که نشاط و نشاط او و روشی که شروع به سرخ شدن موهایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His modesty [ air of joviality ] was all put on.
[ترجمه گوگل]حیا [ هوای شادی ] او همه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no joviality to the Premiership panto season.
[ترجمه گوگل]هیچ لذتی برای فصل پانتو لیگ برتر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ لذتی برای فصل سی premiership نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, there is an air of joviality in the sugar camps.
[ترجمه گوگل]با این حال، هوای شادی در اردوگاه های قند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حالت خوشی در اردوگاه های شکر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was in him the heartiness and intolerant joviality of the prosperous farmer.
[ترجمه گوگل]صمیمیت و شادمانی نابردبار کشاورز مرفه در او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در او مهربانی و مهربانی intolerant کشاورز موفق را در خود احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Immediately he noticed the joviality of Stane's manner.
[ترجمه گوگل]بلافاصله متوجه شوخ طبعی استن شد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله به شوخ stane پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It brings joviality, but is never flighty: it coruscates with increasingly refreshed vitality, and the apothegm of love continues to spread.
[ترجمه گوگل]شادی به ارمغان می‌آورد، اما هرگز پرواز نمی‌کند: با سرزندگی فزاینده‌ای تازه می‌شود، و آخرالزمان عشق همچنان گسترش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این کار، خوشی را به ارمغان می آورد، اما هیچ وقت flighty؛ این شور و نشاط با طراوت و تازگی تازگی دارد، و the عشق همچنان گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There were wisecracks and anecdotes throughout, although the joviality was at times somewhat forced.
[ترجمه گوگل]حکایت‌های عاقلانه و حکایت‌هایی در سرتاسر وجود داشت، اگرچه این شادی گاهی تا حدی اجباری بود
[ترجمه ترگمان]در سراسر دنیا wisecracks و anecdotes وجود داشت، هر چند که این بهجت گاهی تا حدی اجباری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is the romantic aura hide in, the joviality feeling that can not tell.
[ترجمه گوگل]این هاله رمانتیک است که در آن پنهان شده است، احساس شادی که نمی تواند تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]این هاله رمانتیک است که در آن پنهان می شود، همان احساسی که نمی تواند بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the midst of his joviality he did not for a moment lose sight of discretion.
[ترجمه گوگل]در میان شادی و نشاط خود، او برای یک لحظه از نظر احتیاط خود را از دست نداد
[ترجمه ترگمان]در بحبوحه نشاط او لحظه ای چشم از بصیرت در برنداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Daffy keeps reappearing to Richard as a ghost, unstoppably loquacious and with a joviality that turns increasingly sinister.
[ترجمه گوگل]دافی به عنوان یک شبح، غیرقابل توقف و با شوخ طبعی که به طور فزاینده ای شوم تبدیل می شود، دوباره برای ریچارد ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از آن از آن سو به عنوان روح مانند یک روح به صورت یک روح ظاهر می شود، unstoppably و با نشاطی که بیش از پیش شوم می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also it illustrates the scientific theories that television could strengthen the optic nerve, relief asthenopia, produce joviality, and avoid the symptom of color-inclining.
[ترجمه گوگل]همچنین تئوری‌های علمی را نشان می‌دهد که تلویزیون می‌تواند عصب بینایی را تقویت کند، آستنوپی را تسکین دهد، شادی ایجاد کند و از علائم تمایل به رنگ جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین این تیوری های علمی را نشان می دهد که تلویزیون می تواند عصب بینایی، کمک های امدادی، نشاط تولید کند و از نشانه های رنگ کردن رنگ جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We had gone from good humor to bellicosity back to joviality in five hours.
[ترجمه گوگل]ما در عرض پنج ساعت از شوخ طبعی به جنگ طلبی برگشته بودیم
[ترجمه ترگمان]تا پنج ساعت دیگر از خلق و خوی خوش خوی خوش گذشته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرب (اسم)
mirth, delight, joy, cheerfulness, joviality, jollification

شوخ بودن (اسم)
joviality

انگلیسی به انگلیسی

• cheerfulness, joyfulness, mirthfulness, jolliness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : joviality
✅️ صفت ( adjective ) : jovial
✅️ قید ( adverb ) : jovially
خوش مشرب

بپرس