1. he is a jovial earthy man
او آدمی خرم دل و خاکی است.
2. Father Whittaker appeared to be in a jovial mood.
 [ترجمه گوگل]به نظر می رسید که پدر ویتاکر حال و هوای شادی داشته باشد 
[ترجمه ترگمان]پدر ویتکر به نظر می رسید که خلق خوشی دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. He seemed a very jovial chap.
 [ترجمه گوگل]او یک پسر بسیار شوخ به نظر می رسید 
[ترجمه ترگمان]او مرد بسیار خوبی به نظر می رسید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. He was falsely jovial, with his booming, mirthless laugh.
 [ترجمه گوگل]او با خندههای پر رونق و بیخطرش به دروغ شوخی داشت 
[ترجمه ترگمان]او به دروغ، با خوشحالی، با صدای بلند و شاد خود، شوخی می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. When we next met, he was much more jovial.
 [ترجمه گوگل]وقتی ما بعداً ملاقات کردیم، او خیلی شادتر بود 
[ترجمه ترگمان]، وقتی همدیگه رو ملاقات کردیم اون خیلی باحال تر بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Judging by his jovial manner he must have enjoyed his meal.
 [ترجمه گوگل]با توجه به رفتار شوخ طبعانه اش، او باید از غذایش لذت برده باشد 
[ترجمه ترگمان]با توجه به رفتار jovial باید از غذاش لذت برده باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. He was in a jovial mood.
8. He addressed me in a jovial manner.
 [ترجمه گوگل]با حالتی شوخ طبعانه خطابم کرد 
[ترجمه ترگمان]با لحنی حاکی از خوش رویی به من گفت: 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. On this occasion he was in a jovial, even bantering mood, as I stood beside him facing the camera.
 [ترجمه گوگل]در این مناسبت او حالتی شاد و حتی شوخی داشت و من در کنارش رو به دوربین ایستادم 
[ترجمه ترگمان]در این موقعیت، هنگامی که کنار او در کنار دوربین ایستاده بودم، خلق خوشی داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. But Jefferson just nodded, not in his usual jovial manner, and walked off with Brian Harley.
 [ترجمه گوگل]اما جفرسون فقط سرش را تکان داد، نه به شکل شوخی معمولی اش، و با برایان هارلی رفت 
[ترجمه ترگمان]اما جفرسون فقط سری تکان داد، نه در رفتار همیشگی اش، نه در رفتار همیشگی اش، و با برایان هارلی رفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Her brother, jovial Fabio Sementilli, reinvented his models with gusto while clad in a kilt.
 [ترجمه گوگل]برادرش، فابیو سمنتیلی، خوشحال، مدلهای خود را در حالی که کت پوشیده بود، با ذوق و شوق دوباره اختراع کرد 
[ترجمه ترگمان]برادر او، فابیو jovial، در حالی که با دامن اسکاتلندی لباس خود را به تن کرده، مدل خود را با اشتها بازسازی می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. He was a big, happy-go-lucky jovial chap, ever smiling and pleasant.
 [ترجمه گوگل]او یک پسر خوشبخت بزرگ و خوش شانس بود، همیشه خندان و دلپذیر 
[ترجمه ترگمان]او یک مرد بزرگ و شاد شاد و خوش حال بود که همیشه لبخند می زد و خوشایند بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Before it he had been a loud, jovial man, given to spontaneous bursts of affection.
 [ترجمه گوگل]قبل از آن، او مردی پر سر و صدا و شوخ بود که در معرض فوران های خود به خودی از محبت بود 
[ترجمه ترگمان]پیش از آن مردی با صدای بلند و بانشاط، که خود را به خود جلب کرده بود، از ته دل احساس محبت می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. He had a round face made jovial by bright, almost boyish eyes and eyebrows ridiculously small for a man his size.
 [ترجمه گوگل]او چهره ای گرد داشت که با چشمان روشن و تقریباً پسرانه و ابروهایی که برای مردی به اندازه او به طرز مضحکی کوچک بودند، شادی بخش بود 
[ترجمه ترگمان]چهره ای گرد داشت، با چشمانی روشن و تقریبا پسرانه، که به طرز مضحکی به اندازه یک مرد کوچک بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید