journeyman

/ˈdʒɜːrniˌmæn//ˈdʒɜːnɪmən/

معنی: شاگرد، کارگر ماهر، کارگر مزدور
معانی دیگر: (بازیگر یا هنرمند یا پیشه ور و غیره) باتجربه ولی متوسط، پرکار و معمولی، (در اصل) کارگر روزمزد، کارگری که دوران کارآموزی یا شاگردی را گذرانده است، اوستا، کارگر مزدور، شاگرد وزدور، شاگرد کارگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: journeymen
(1) تعریف: a worker who has completed an apprenticeship, as in a craft.

(2) تعریف: someone who works competently but not brilliantly.

جمله های نمونه

1. a journeyman actor
هنرپیشه ی نسبتا خوب و ساعی

2. Douglas was a 29-year-old journeyman fighter, erratic in his previous fights.
[ترجمه گوگل]داگلاس یک مبارز 29 ساله بود که در مبارزات قبلی خود نامنظم بود
[ترجمه ترگمان]داگلاس یک جنگنده journeyman ۲۹ ساله بود که در جنگ های قبلی خود نامنظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One day a young journeyman white-washing the inside of the houses ran his brush over the toad's back.
[ترجمه گوگل]یک روز یک کاوشگر جوان که داخل خانه ها را سفید می کرد، برس خود را روی پشت وزغ کشید
[ترجمه ترگمان]یک روز یک کارگر جوان کارگر ماهر که داخل خانه ها را می شست، قلم مو را روی پشت وزغ دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Francis Place, remembering his days as a journeyman tailor, endorsed this view.
[ترجمه گوگل]فرانسیس پلیس، با یادآوری روزهای خود به عنوان یک خیاط کارشناس، این دیدگاه را تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]فرانسیس پلیس، که روزه ای خود را به عنوان یک کارگر ماهر به یاد می آورد، این دیدگاه را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Heavy Equipment Technician: Valid Alberta or Interprovincial Journeyman Heavy Equipment Technician certification is required.
[ترجمه گوگل]تکنسین تجهیزات سنگین: گواهینامه تکنسین تجهیزات سنگین آلبرتا یا Journeyman بین استانی معتبر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تکنسین تجهیزات سنگین: certification معتبر و یا Interprovincial journeyman تجهیزات سنگین تجهیزات مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Electrician: Applicants must have valid Alberta or Interprovincial Journeyman Electrician certification.
[ترجمه گوگل]برقکار: متقاضیان باید دارای گواهینامه معتبر برقکار مسافر بین استانی یا آلبرتا باشند
[ترجمه ترگمان]Electrician: متقاضیان باید آلبرتا معتبر یا گواهی نامه Interprovincial journeyman Electrician داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Millwright: Valid Alberta or Interprovincial Journeyman Millwright certification is required.
[ترجمه گوگل]Millwright: گواهینامه معتبر Millwright آلبرتا یا بین استانی Journeyman Millwright مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]millwright: گواهی نامه معتبر آلبرتا یا گواهی نامه millwright journeyman مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then I proceeded to tell how the journeyman treated me.
[ترجمه گوگل]سپس ادامه دادم تا بگویم که مسافر چگونه با من رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]بعد شروع کردم به گفتن که چطور کارگر ماهر با من رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Welding: Valid Alberta or Interprovincial Journeyman Welding certification is required.
[ترجمه گوگل]جوشکاری: گواهینامه جوشکاری معتبر آلبرتا یا بین استانی Journeyman مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]جوشکاری: آیا گواهی نامه جوشکاری معتبر یا Interprovincial journeyman جوشکاری مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instrumentation Technician: Valid Alberta or Interprovincial Journeyman Instrumentation Technician certification is required.
[ترجمه گوگل]تکنسین ابزار دقیق: گواهینامه تکنسین ابزار دقیق آلبرتا یا Journeyman بین استانی معتبر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تکنسین ابزار و ابزار ابزار: ابزار اصلی ابزار و ابزار برقی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After a 6 year apprenticeship I became a journeyman at 1
[ترجمه گوگل]پس از 6 سال کارآموزی، در 1 سالگی کارآموز شدم
[ترجمه ترگمان]بعد از یک دوره ۶ ساله، من یک کارگر ماهر شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mercer's journeyman came rushing upon me with such fury as very much frighted me.
[ترجمه گوگل]کارفرمای مرسر با چنان خشمی بر من هجوم آورد که مرا بسیار ترساند
[ترجمه ترگمان]کارگر ماهر mercer با چنان خشم و غضب به من هجوم آورده بود که مرا می ترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thomas, who declined an interview request, was reluctant to play the rookie, instead going with journeyman James Willis.
[ترجمه گوگل]توماس، که درخواست مصاحبه را رد کرد، تمایلی به بازی در نقش یک تازه کار نداشت، در عوض با جیمز ویلیس کارشناس رفت
[ترجمه ترگمان]توماس که درخواست مصاحبه را رد کرده بود، تمایلی به بازی کردن در تازه کار نداشت و به جای آن جیمز ویلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Following a tremendous start to this term, the one-time journeyman has pronounced his determination to go for the title.
[ترجمه گوگل]پس از شروع فوق‌العاده این ترم، سفیر یک‌باره عزم خود را برای رفتن به این عنوان اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از شروع فوق العاده این دوره، یک کارگر ماهر، عزم خود را برای رفتن به عنوان قهرمانی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاگرد (اسم)
votary, follower, disciple, mate, apprentice, student, pupil, prentice, protege, famulus, footboy, journeyman, learner

کارگر ماهر (اسم)
journeyman

کارگر مزدور (اسم)
journeyman

تخصصی

[فوتبال] کارگرماهر

انگلیسی به انگلیسی

• person who has studied a trade and is qualified to work with or under a professional; qualified worker, experienced laborer; one who does work for another and is paid by the day
a journeyman is a worker who has finished learning a trade but who is employed by someone else rather than working on his or her own; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

اوستا - استاد
برای ورود به برخی از حوزه های کسب و کار و فعالیت در آن ها به خصوص مشاغل فنی و حرفه ای در کشور کانادا، استانداردهایی تنظیم و تدوین شده است تا افراد برای اشتغال در آن حوزه، گواهینامه، مدرک یا مجوزی قانونی را اخذ نمایند.
...
[مشاهده متن کامل]

مدرک Red Seal یکی از مدارک و گواهینامه های فنی است که در کشور کانادا اعتبار بین استانی داشته و در سراسر این کشور معتبر است. این مدرک در سطح بالاتری نسبت به گواهینامه های استانی قرار دارد، از این رو دارندگان آن می توانند در استان های مختلف فعالیت کرده و شانس اخذ موقعیت های شغلی برتر را داشته باشند.
در برخی موارد به کسانی که مدرک ردسیل دارند، اصطلاح Journey man هم گفته می شود. این مورد به خصوص در آگهی های استخدام به وفور دیده می شود.

journeyman
An apprentice who finished his term and
Studid along the practices of trade.

بپرس