journalistic

/ˌdʒərnəˈlɪstɪk//ˌdʒɜːnəˈlɪstɪk/

وابسته به روزنامه و روزنامه نگاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: journalistically (adv.)
• : تعریف: of, relating to, or having the characteristics of journalism or journalists.

جمله های نمونه

1. in journalistic parlance
به اصطلاح روزنامه نگاران

2. the journalistic craft
حرفه ی روزنامه نگاری

3. He began his journalistic career in the early eighties in Australia.
[ترجمه گوگل]او کار روزنامه نگاری خود را از اوایل دهه هشتاد در استرالیا آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او حرفه خبرنگاری خود را در اوایل دهه هشتاد در استرالیا آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With typical energy he found new journalistic outlets.
[ترجمه گوگل]او با انرژی معمولی رسانه های روزنامه نگاری جدیدی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او با انرژی معمول، خروجی های رسانه ای جدید را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both reporters cut their journalistic teeth on the same provincial newspaper.
[ترجمه گوگل]هر دو خبرنگار در همان روزنامه استانی دندان خبرنگاری خود را بریدند
[ترجمه ترگمان]هر دو گزارشگر دندان های خبرنگاری خود را در یک روزنامه محلی قطع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His views were violently stormed by journalistic circles.
[ترجمه گوگل]نظرات او به شدت مورد هجوم محافل روزنامه نگاری قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او به شدت مورد هجوم حلقه های خبرنگاری قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sam's journalistic work was much more lucrative than his painting had ever been.
[ترجمه گوگل]کار روزنامه نگاری سام بسیار پردرآمدتر از نقاشی او بود
[ترجمه ترگمان]کاری که سام انجام داده بود خیلی more از این بود که نقاشی او تا به حال بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He perused the long columns of journalistic licence which covered the Mercury's front page.
[ترجمه گوگل]او ستون های طولانی مجوز روزنامه نگاری را که صفحه اول مرکوری را پوشش می داد، مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]او ستون های بلند گواهی نامه روزنامه نگاری را که صفحه اول عطارد را پوشانده بود، خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I uneasily awaited his first question about my journalistic ambitions.
[ترجمه گوگل]من با ناراحتی منتظر اولین سوال او در مورد جاه طلبی های روزنامه نگاری ام بودم
[ترجمه ترگمان]با نگرانی منتظر اولین سوال او در مورد ambitions journalistic بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But motherly warmth turns cold beside the journalistic revulsion the Molinari gambit provokes.
[ترجمه گوگل]اما گرمای مادری در کنار انزجار روزنامه نگاری که قمار مولیناری برانگیخته است سرد می شود
[ترجمه ترگمان]اما گرمای مادرانه در کنار انزجار روزنامه نگاران باعث تحریک بیش از حد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides undermining his claim to journalistic detachment, the letter contained faulty political advice.
[ترجمه گوگل]این نامه علاوه بر تضعیف ادعای وی مبنی بر جدایی روزنامه نگاری، حاوی توصیه های سیاسی نادرستی بود
[ترجمه ترگمان]این نامه علاوه بر تضعیف ادعایش برای انفصال از روزنامه، حاوی توصیه های سیاسی معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For Stewart, the Athens dispatches were a journalistic coup of the first rank.
[ترجمه گوگل]برای استوارت، اعزام های آتن یک کودتای روزنامه نگاری درجه اول بود
[ترجمه ترگمان]برای استوارت، گزارش ها آتن یک کودتای روزنامه نگاری در درجه اول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Journalistic speculation and inference about official statements are not protected.
[ترجمه گوگل]گمانه زنی های روزنامه نگاری و استنباط در مورد اظهارات رسمی محافظت نمی شود
[ترجمه ترگمان]حدس و گمان نادرست درباره اظهارات رسمی مورد حمایت قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. St Barth'sstrange lack of street names is meant to dissuade journalistic snoopers.
[ترجمه گوگل]فقدان عجیب نام خیابان ها در سنت بارت به منظور منصرف کردن جاسوسان روزنامه نگار است
[ترجمه ترگمان]سنت Barth sstrange فاقد اسامی خیابان ها برای منصرف کردن روزنامه نگاران خبرنگاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With media turning into little more than a gaggle of special effects, journalistic ethics may seem a bit quaint.
[ترجمه گوگل]با تبدیل شدن رسانه ها به چیزی بیشتر از مجموعه ای از جلوه های ویژه، اخلاق روزنامه نگاری ممکن است کمی عجیب به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]با تبدیل رسانه ها به بیش از یک دسته از تاثیرات ویژه، اخلاق روزنامه نگاری ممکن است کمی عجیب به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to journalism, characteristic of journalism; of or pertaining to a journalist
journalistic means relating to the work of a journalist.

پیشنهاد کاربران

( مربوط به ) روزنامه نگاری. مطبوعاتی
مثال:
a journalistic invention
یک دروغ پردازی مطبوعاتی
روزنامه نگارانه
روز نامه ‘ : )
مطبوعات
مطبوعاتی

بپرس